مهدی آبادی – نزاع در هیچ جامعهای اتفاقی سطحی یا صرفاً هیجانی نیست؛ نشانهای از تحولات ریشهای، عمیق و البته نادیدهگرفتهشده است. اگر جایی مردم بیشتر به نزاع و درگیری رو میآورند، باید بدانیم لایههایی از خشم فروخورده، فشارهای بیامان اقتصادی و اجتماعی و کمبود امید یا مهارتهای همزیستی در بطن آن جامعه در جریان است. خراسان جنوبی، این زادبوم پرغرور و فرهنگی، همواره به عنوان سرزمینی با مردمان آرام، مؤمن و قانع شناخته میشد، آن هم در مقایسه با بسیاری از استانهای کشور. اما در این سالها و مخصوصاً به گواه آمار رسمی پزشکی قانونی، نشانههایی از رشد محسوس نزاع و درگیری در همین آرامترین شهرها نیز به چشم میخورد؛ زنگ خطری که اگر جدی گرفته نشود، میتواند پیامدهای اجتماعی گستردهتری را به دنبال داشته باشد. اخیراً مدیرکل پزشکی قانونی خراسان جنوبی آمار جدیدی ارائه کرده که اگرچه شاید برای مخاطب عادی فقط یک عدد باشد، اما در بستر اجتماعی، هشداری جدی تلقی میشود. ایشان اعلام کردند که در سهماهه نخست سال ۱۴۰۴ مجموعاً هزار و ۱۶ مورد نزاع در این استان به ثبت رسیده است. این داده که همگی براساس گزارش رسمی پزشکی قانونی ثبت شدهاند، تنها بخشی از کل نزاعهای رخداده را بازنمایی میکنند، زیرا بسیار پیش میآید که افراد یا گروههایی به دلایل مختلف از مراجعه به مراجع رسمی چشمپوشی میکنند. اما همین اعداد، نمای کافی برای سنجش یک بحران تدریجی را دارند. عدهای شاید تصور کنند که این افزایش نزاع تنها محدود به استان خراسان جنوبی یا مناطق کمبرخوردارتر است، اما نگاهی به آمار پزشکی قانونی کشور تصویر متفاوتتری ارائه میدهد. در سال ۱۴۰۲، طبق گزارشهای رسمی، حدود ۵۹۹ هزار پرونده نزاع در سراسر کشور به ثبت رسیده است. نکته قابل توجه آنکه این آمار در سال ۱۴۰۳ با اندکی کاهش، به حدود ۵۸۱ هزار پرونده رسیده است. هرچند تعداد درگیریها نسبت به سال قبل کاهش یافته، اما همچنان این ارقام بزرگ و قابل تأملاند و نشان میدهند که مسئله نزاع و تعارض در جامعه ایرانی همچنان یک بحران اجتماعی جدی است. این کاهش نسبی، گرچه ممکن است نشانهای از تاثیر برخی سیاستهای پیشگیرانه یا تغییرات فرهنگی باشد، اما هنوز نمیتوان از عمیق بودن این مشکل و ضرورت چارهاندیشی بنیادین چشمپوشی کرد. در سطح استان خراسان جنوبی نیز آمارها روندی آرام اما مستمر را نشان میدهد. طبق گزارش پزشکی قانونی، در سال ۱۴۰۲ مجموع کل پروندههای نزاع استان معادل ۳۹۱۶ مورد بوده است، در حالی که این عدد در سال ۱۴۰۳ به ۴۰۹۹ مورد رسید. این تفاوت هرچند شدید نیست، اما نشانهی یک شیب افزایشی ثابت و نگرانکننده است. به عبارت دیگر، اگرچه آمار مطلق استان قابل مقایسه با برخی شهرهای بزرگتر کشور نیست، اما در نسبت با بافت جمعیتی و ویژگیهای فرهنگی عمومی منطقه، همین میزان افزایش هم باید به عنوان یک زنگ خطر جدی تلقی شود. با توجه به اینکه در سه ماهه نخست ۱۴۰۴ تنها هزار و ۱۶ پرونده نزاع در استان ثبت شده و اگر با همین نرخ پیش برویم، سال جاری در مسیر ثبت رکورد جدیدی قرار دارد. چون اگر این روند ادامه پیدا کند، تا پایان سال احتمالاً آمار از سال گذشته هم فراتر خواهد رفت، آن هم در شرایطی که پیشبینیها در حوزه اجتماعی و اقتصادی، گشایشی را نشان نمیدهد. این مسئله را هم باید در نظر گرفت که بسیاری از نزاعها هرگز به گزارش پزشکی قانونی کشیده نمیشود؛ بسیاری از مردم به خاطر فرهنگ گذشت یا نگرانی از پیامدهای اداری، مشاجرات روزمره و حتی آسیبهای جدیتر را پیگیری حقوقی نمیکنند و بازتاب آماری پیدا نمیکند. بنابراین، آمار فعلی را باید حداقل دانست، نه سقف بحران. نمود این اتفاقات را در خیابانها، بازارها، ادارات و حتی میان خانوادهها به وضوح میتوان دید. فشار اقتصادی، بیثباتی معیشتی، افزایش فاصلههای طبقاتی، تنشهای روزافزون روانی، ضعف آموزش مهارتهای ارتباطی، کمکاری رسانهها در ترویج فرهنگ مدارا و… همه بر بار این بحران میافزاید. وقتی امید اجتماعی کمرنگ شود و اعتماد عمومی به مسئولان و آینده سست باشد، زنجیره تحمل افراد کوتاهتر میشود؛ کوچه و خیابان و حتی خانه به میدان تخلیه عصبانیت بدل خواهد شد. به باور بسیاری از جامعهشناسان، رشد نزاع جلوهای از سرکوب نیازهای انسانی، ناامنی اقتصادی و نبود بستر مناسب برای ابراز سالم هیجانات است. اگر آموزش مهارتهای کنترل خشم و گفتوگو از خانواده تا مدرسه و رسانه نهادینه نشود، عقلانیت فدای واکنشهای لحظهای خواهد شد و با هر شوک کوچک، جامعه بیدفاعتر ظاهر میشود. حال و روز امروز جامعه بیش از هر زمان دیگری فریاد میزند که باید مسئولیت اجتماعی، آموزش مهارتهای زندگی، ترویج آشتی و آستانه تحمل را جدی گرفت. تقوا و احساس مسئولیت باید سرلوحه کار مسئولان، آموزش و رسانهها باشد تا دوباره سرمایه اجتماعی از دست رفته را بازیابیم و قطار زندگی مردم به ریل آرامش، گفتوگو و مدارا برگردد. افزایش نزاع نشانهای از تراکم مشکلات حلنشده است. اگر میخواهیم آمار سال دیگر، تکاندهندهتر نباشد، باید همه دست به دست هم دهیم؛ سیاستگذاران، مسئولین اجرایی، خانوادهها، مدارس و رسانهها شاید فردا آمار دیگری منتشر شود، اما آنچه اهمیت دارد بازگشت آرامش و دوستی به پیکر جامعه است؛ چیزی که با درمان زخمهای فرهنگی و اجتماعی، و مهارتآموزی در تمام سطوح، دستیافتنی خواهد شد. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

