مـــادری فـــرهـــاد گــونه

کاری- روز قبل اطلاع ما از حادثه ،برای سلامتی فرزندم نذر کرده بودم،  بی خبر از آنکه فرهادِ من آن زمان در سردخانه بود. بیش از ۳۳ سال از اتمام جنگ تحمیلی ایران و عراق گذشت و سال هاست که مادران و همسران این شهیدان فقط با خاطرات و قاب عکس شهید شان شب را به صبح می رسانند.  13 جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام البنین مادر قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع)  بهانه ای است برای  تکریم از مادران و همسران شهدا. ما به خود مفتخریم که مادران و همسران ایران زمین در جنگ ایران و عراق، چون ام البنین (س) با تقدیم عزیزترین داشته های خود، تاریخ را به گونه ای
دیگر تکرار کردند و چه زیبا نقش آفرین بازسازی این تاریخ پرشکوه شدند.در این رابطه با مادر یکی از شهدای دفاع مقدس در بیرجند گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.

۳۷ سال سابقه کار آموزش  و پرورشی در کارنامه مادر

صغری عباسی  مادر شهید فرهاد (علی) فیروزی مقدم بازنشسته آموزش و پرورش ۳۷ سال سابقه کار  در کارنامه کاری اش دارد با او درباره فرزند شهیدش به گفتگو می نشینم.وی با بیان اینکه  چندین سال سابقه کار در آموزشگاه های مختلف  نظیر  تربیت معلم الزهرا (س) و بنت الهدی، آموزشکده سپیده کاشانی داشته ام، می افزاید: شوهرم نیز  فرهنگی بود .وی یادآور می شود:  به جز علی دارای ۴ فرزند  دیگر هستم که سه تا پسر و یک دختر هست یک پسرم پزشک و دومی اورژانس ۱۱۵ و سومی مهندس است و دخترم هم دبیر است.

شهادت در تاریخ ۹ آبان ۶۹

 وی یادآور می شود فرزند بزرگم شهید فرهاد (علی) فیروزی مقدم در مشهد متولد شد ،آن زمان من درس می خواندم. من و پسرم هر دو در حال تحصیل بودیم.  زمانی که پسرم سال چهارم دبستان بود ما به بیرجند آمدیم.  وی با بیان اینکه فرهاد (علی) درتاریخ ۹ آبان ۶۹ شهید شد، ادامه داد: او در آن زمان دانش آموز مدرسه طالقانی بود و سال آخر هم در دبیرستان چمران در رشته علوم تجربی درس می خواند .وی افزود:  علی در آن زمان مسئول انجمن اسلامی برادران بود و به کارهای این مرکز سر و سامان می داد و پس از رفتن شهید خامسان به جبهه همه کارهای مرکز را به عهده گرفت. عباسی با بیان اینکه فرزندم بسیار فعال و با اخلاق بود، می افزاید: فرهاد بسیار درسخوان و شاگرد ممتاز بود و حتی به دیگر دانش آموزان  بی بضاعت  و کم استعداد آموزش می داد. وی خاطر نشان می کند: پسرم در هیج درسی نمره کمتر از ۱۶ نداشت و ما امید داشتیم آینده درخشانی داشته باشد که عشق دفاع از وطن او را از ما گرفت.این معلم بازنشسته با بیان اینکه در تمام دوران تحصیل حتی یک بار از اون شکایت و دلخوری معلمان نداشتند،‌ یادآور می شود: پسر شهیدم بلافاصله پس از امتحانات سال سوم  به کاشمر رفت و از آنجا به جبهه اعزام شد و یکسال بعد یعنی ۱۷ سالگی در اسلام آباد غرب  شهید شد. عباسی درباره چگونگی اطلاع از شهید شدن فرزند می گوید: روز قبل اطلاع ما از حادثه جمعه بود و برای سلامتی فرزندم نذر کرده بودم،  بی خبر از آنکه فرهاد من آن زمان در سردخانه بود.

قلب مادر خبر از اتفاق ناگوار می دهد

وی ادامه می دهد: در روز شنبه اول صبح با منزل ما تماس گرفتند و گفتند با آقای فیروزی کار داریم ، از جبهه زنگ می زنیم قلب من خبر از اتفاق بد می داد، چون همسرم برای خرید شیر رفته بود اصرار کردم به من بگویید چه شده که گفتند فرزند شما زخمی شده است.  پس از چند ساعت که  فامیل از جریان با خبر شدند به خانه ما آمدند تا به ما آرامش روحی بدهند.این مادر شهید با بیان اینکه به جرات می توانم بگویم که فرهاد نمونه بود و حتی به مادرش درس می داد، خاطر نشان می کند: من بارها خواب پسرم را می بینم که خوشحال است و می دانم که جای خوبی است و این به من آرامش می دهد.

دفن شدن علی در کنار شهید رحیمی

 وی با بیان اینکه فرزند من در کنار شهید رحیمی دفن شده است، یادآور می شود:زمانی که پسرم می خواست به جبهه برود شهید رحیمی را در خواب دیدم که به من می گفت خانم عباسی چرا نگران پسرت هستی غصه خوردی که سیاه و لاغر شده و من به او می گفتم آخر او هنوز خیلی کوچک است و توانایی رفتن به جبهه و کارهای سخت ندارد این خواب  را برای پسرم تعریف کردم و او فقط لبخند زد و  تعبیر آن این شد که اکنون این دو شهید در کنار هم آرامیده اند. عباسی خاطر نشان می کند: فرهاد در عمر کوتاه  پربار خود کم حرف می زد و زیاد عمل می کرد که  خیلی از کارهای بزرگ او را ما بعد از فوتش فهمیدیم.مادر شهید فیروزی در ادامه این طور می گوید: زمانی که عکس پسر شهیدمان را در جلوی خانه زده بودیم، بسیاری از افراد که عکس او را می دیدند می گفتند وای ایشون شهید شدند ما اورا می شناسیم همیشه در محله دهلکوه (مهرشهر جدید) می آمد و به خانواده های نیازمند کمک می کرد. وی با اشاره به اینکه فرهاد خیلی اهل مطالعه  بود و کتابخانه ای مختص خود داشت، یادآور می شود: بارها در مسابقات اطلاعات عمومی مدرسه و کارهای فرهنگی مشارکت کرده بود و مقام های خوبی هم کسب کرده بود.وی خاطر نشان می کند: او حتی زمانی که من در مدرسه سخنرانی داشتم به کمک من می آمد و روز قبلش متن سخنرانی خوبی برای من آماده می کرد تا آمادگی کافی داشته باشم.  مادر شهید با بیان اینکه او بشدت با اسراف مخالف بود و حتی کت و شلواری چرمی که برای سمینارش در تهران آماده کرده بودم را ابتدا قبول کرد تا دل من شاد شود اما زمانی که رفت دیدم آن را در گوشه خانه گذاشته و با همان کت قدیمی خود رفته است چون معتقد بود اکثر بچه های که می شناسم لباس نو ندارند و ممکن است این را ببیند و ناراحت شوند. کم نیستند از این مادرانی که همه ی نگاه هایشان حسرت های بزرگ در قاب عکس های یادگاری شان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


سیل کم سابقه اردیبهشت ماه در خراسان جنوبی طبق برآورد اولیه حدود ۲۰ هزار میلیارد

بیشتر

آدینه – صبح دیروز مراسم گرامیداشت هفته معلم دانشگاه فرهنگیان با حضور مسئولان استانی و

بیشتر

اکبری – یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز آخرین ماه فعالیتش را سپری می کند واز

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت