چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴

مسئولیت پذیری از جنس نیروهای اورژانس

بهروزی فر – “لحظه‌ای که به پدر نوزاد تلفنی مشاوره می‌دادم که بتواند فرزند خود را صحیح و سالم به دنیا بیاورد احساس می‌کردم خداوند دارد یک موجود خوب را به دنیا هدیه می‌کند و من باید دست‌های خدا روی زمین باشم و به تولد این نوزاد کمک کنم”.اینها بخش‌هایی از صحبت‌های خانم”معصومه مهرآور” است که ۹ اسفند ۱۴۰۲ در شبی که برف و بوران شدید تردد در جاده روستای جاجن بخش بابلکنار را برای آمبولانس اعزامی شهر با مشکل مواجه کرده بود، از طریق راهنمایی تلفنیِ پدر خانواده برای کمک به زایمان همسرش، زندگی یک مادر و نوزادش را از مرگ حتمی نجات داد.مشابه این اتفاقات عجیب و دلنشین را در اخبار مختلف بارها شنیده‌ایم، مثلاً همین تیرماه ۱۴۰۳ بود که کارشناس مرکز ارتباطات اورژانس ۱۱۵ شهرستان فردوس به صورت تلفنی، مادر نوزادی که دچار انسداد راه هوایی شده بود را راهنمایی کرد و آن نوزاد ۹ ماهه را از خفگی نجات داد.یا همین چند روز پیش، موقعی که یک شهروند بیرجندی تماس می‌گیرد و به خاطر افت شدید فشار کمک می‌خواهد، اورژانس وقتی به مقصد می رسد، متوجه می شوند،او در خانه تنهاست، در را به سختی برای بچه‌های اورژانس باز می کند و آنها خیلی سریع با تزریق سرم به دادش می‌رسند، کارشان طبق پروتکل‌ها تمام می‌شود اما چون تنهاست، برای لحظاتی بر بالینش می‌مانند تا قدری بهتر شود، و این پایان کار آنها نیست، کارشناس اورژانس دو ساعت بعد به او زنگ می‌زند و جویای احوالش می‌شود و وقتی این اطمینان حاصل می‌گردد که حالش خوب است و تنهایی اش مشکل‌ساز نیست، مکالمه را تمام می‌کند.اینها هیچ کدام قصه نیست، همه اتفاقاتی است که در زندگی عینی ما رخ داده و نمونه‌هایی از وظیفه‌شناسی و مسئولیت پذیری نیروهای اورژانس است که در جای جای کشور، هر لحظه ظهور و بروز می‌یابند.راستی چه چیزی باعث شده، یک کارشناس جزء‌ که نه حقوق درخوری دارد، نه کار راحتی، نه اضافه کار مناسبی، و نه رفاهیات قابل توجهی، و چه بسا مدیرانی هم نداشته که قدردان تلاش‌هایش باشند، اینگونه خود را مکلف می کند در قبال جان یک همنوع، چشم بر راحتی خود ببندد؟!مسئولیت پذیری و وجدان کاری، یک تکلیف نانوشته است، وظیفه ای که به عهده همه گذاشته شده و هر کسی را در هر جایگاهی مکلف می‌کند به اصول و چارچوب‌هایی مقید باشد و از قوانینی تمکین کند.فکرش را بکنید اگر هر کدام از ما در حوزه کاری که به عهده گرفته و متقبل شده ایم، قدری مسئولیت‌شناس و مسئولیت پذیر باشیم، چه گره‌ها که از کار هم باز نکرده و چه چراغ‌ها که روشن نمی کنیم!قطع به یقین جای خالی همین مسئولیت پذیری است که سبب شده از سر و ته کارمان بزنیم، کیفیت کارمان را فدا کنیم، مردم را نبینیم و ….!کاش قدری در کلاس مسئولیت شناسی بچه‌های اورژانس، شاگردی می‌کردیم. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۱۵۷۲۴۸۲۸۹ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت