بهروزی فر – ١- “خانه داییام کولر نداشت و به خاطر گرمای هوا در تابستان، به تعاونی محل مراجعه کرده بود و برای گرفتن کولر ثبتنام کرده بود.یک روز که به منزل آمد، دید جلوی درب خانه کولری گذاشتهاند و میخواهند آن را نصب کنند. لبخندی زد و گفت: به سلامتی، نوبت ما هم رسید و کولر ما را هم دادند.یکی از پاسدارهای محافظش گفت: نَه. این کولر مال تعاونی نیست، چون ما دیدیم به این زودیها نوبت شما نمیرسد، از نخستوزیری این را آوردیم که در این فصل گرما، خانواده شما اذیت نشوند.او تا این جمله را شنید به شدت ناراحت شد و با عصبانیت گفت: شما به چه حقی، از نخستوزیری برای استفاده شخصی من کولر آوردهاید؟ زود این پایهها را که جوش دادهاید، بردارید و کولر را هم به نخستوزیری برگردانید. این کولر مال بیتالمال است. هر وقت نوبت من در تعاونی رسید، کولرم را میدهند و نصب میکنم. هر چه اصرار کردند، فایدهای نداشت. دست آخر، پایهها را کندند و کولر را هم به نخستوزیری برگرداندند”.٢- “یکی از افتخارات شهید رجایی فرزند او کمال رجایی است که مانند بسیاری از آقازادههای امروزی نشد و برای خود کسب و کار سادهای دارد و هرگز وارد فضای سیاسی نشد و خود شهید هم در وصف پسرش کمال یک بار گفته بود من کمال را به دو جهت دوست دارم نخست اینکه مرا به یاد کمال(کمال انسانی) میاندازد و سپس از این جهت که او پسر من است. او هرگز اجازه نمی داد فرزندش دور از جامعه و محیط زندگی خود تربیت شود و مانند فرزند مردم عادی در کوچه و خیابان تردد می کرد». 3 – “از ویژگیهای بارز شهید رجایی ثبات عقیده بود؛ به شکلی که از ابتدای دهه پنجاه و مبارزات انقلابی تا پس از پیروزی انقلاب بسیاری از دوستان نزدیک او که از گروههای مختلف بودند به مرور از مسیر آرمانهای خود خارج شدند اما شهید رجایی تا لحظه شهادت ذرهای از آن عهد و شعاری که به مردم داده بود عبور نکرد”.4 – رجایی از آن دست مسئولینی بود که با وجود داشتن پست های مهم اما همواره برای پاسخگویی درباره مسائل انقلاب به میان مردم می رفت و با گرایشات مختلف عقیدتی بحث علمی می کرد.حتی گاهی پیش میآمد تعدادی از مردم و فرهنگیان به عنوان مشکلات معیشتی وارد وزارت خانه می شدند و مطالباتی داشتند، اما مرحوم رجایی اینطور نبود که در اتاق خود بنشیند و کار را به دیگران واگذار کند؛ او خود به میان جمعیت می رفت و با آنها صحبت میکرد تا بتواند مشکلات را بشنود و هر یک را به شکلی مرتفع میکرد”. آنچه از ابتدای مطلب خواندید، بخش هایی از خاطرات دیگران از دکتر محمدعلی رجایی- رئیسجمهور شهید ایران- است، بزرگمردی که کمتر از یک ماه در رأس قوه مجریه، سکاندار امورات اجرایی کشور بود ولی در همین مدت کوتاه به گونه ای اقدام کرد که همچنان در منش، روش و نوع برخورد با امورات مختلف، اسوه ای سرآمد است و در این نمونه بودنش!همین بس که در تقویم مناسبت ها هفته ای را برای دولت تعیین کرده اند که سالروز شهادت این بزرگمرد را در خود دارد و فرصتی برای ارائه کارنامه عملکرد مدیران دستگاه های اجرایی است. آنچه از مدیران و دولتمردان در نظام مقدس جمهوری اسلامی انتظار می رود، این است که شهید رجایی را به معنای واقعی کلمه، الگو و اسوه خود قرار دهند و این تقلید و پذیرش رفتار، تنها در حد حرف نباشد. همین چهار خاطره کوتاه می تواند شاغول عملکرد مدیران باشد و شما می توانید آن را وزنه ای برای محک زدن مدیران قرار دهید و بجویید این را که آیا مدیران امروز ما هم به مرحله ای از صداقت و سلامت کار رسیده اند که آن چه برای دیگران نمی پسندند و خلاف قانون می دانند را برای خود هم نپسندند. عدم استفاده شخصی از امکانات دولتی و بیت المال، سوء استفاده از جایگاه مدیریتی، حذف حریم ها و موانع بین خود و مردم، ثبات شخصیت و… از آن دست ویژگی های اخلاقی و رفتاری است که در وجود دکتر رجایی متبلور بوده و از او شخصیتی ماندگار ساخته است، به راستی چند درصد از مدیران ما به این زیور آراسته اند؟! و این ویژگی های رفتاری در رفتار کدام ها نمود و ظهور دارد؟!(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)
دادرس مقدم – پیرمرد بشرویه ایی با بخشش فیش حج خود به جبهه مقاومت از