شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

ما و کرونا

هرم پور – در تمام این سال ها هیچوقت مسئولان را در مدیریت، این اندازه مستأصل ندیده بودم. زنده بودم و آخرالزمان مدیریت های خلق الساعه ای، آخرالزمان مدیریت های شعاری و آخرالزمان مدیریت های بی تفاوت نسبت به حفظ «سرمایه های اجتماعی» را هم دیدم. همان بود که دیروز فریاد می زدم؛ مسئولان با عملکردشان «سرمایه های اجتماعی» را حفظ کنند که روزی به کار می آید و همین است که امروز وزیر و بالاتر از او به مردم التماس می کنند که؛ «به راستی مرگ پشت درب خانه هایتان به انتظار نشسته، لطفاً از خانه ها بیرون نیایید» و البته لزوماً کسی گوش نمی دهد یا عملی پشتش نمی آید و حتی گاه این هشدارها مسخره می شود! چه خواهد شد؟ هیچکس نمی داند. قرار است کرونا چه بلایی بر سرمان بیاورد؟ واقعاً کسی نمی فهمد. آیا به قول آن ستون نویس اروپایی، واقعاً از هر سیصد نفر دوست و آشنای نزدیک مان، دیدار هفت نفر از آنها را به قیامت خواهیم سپرد؟ مشخص نیست. آیا به قول آن دیگری، ایستادن مقابل کرونا، مثل ایستادن مقابل باد برای متوقف کردن آن است؟ باز هم هنوز هیچ چیز مشخص نیست. ما در رویدادی شگرف پس از قرن ها، با طوفانی از ناشناخته ها روبرو شده ایم، ناشناخته هایی که بر اساس یک قانون طبیعی در نظام اجتماعی مان، دوست می داریم هر کدام مان به سلیقه خودمان تفسیرشان کنیم. این ثانیه های پرالتهاب ما، جرقه صدها فیلم در سال های آینده خواهند شد. پس از حوادث دردناک آبان ماه امسال گفتند تاریخ اجتماعی ایران به دو نیمه قبل از آبان و بعد از آبان تقسیم شده است. بعد از شهادت حاج قاسم هم نوشتند تاریخ امنیتی جهان به دو نیمه قبل از شهادت حاج قاسم و بعد از شهادت ایشان تقسیم شد و در این سال بی نظیر، حالا می گویند با آمدن کرونا، تاریخ زیست در جهان به دوره قبل از همه گیری کرونا و بعد از آن تقسیم خواهد شد! و البته همه خوب می دانیم که اینها بازی با کلمات و خوش و بِش کردن با جملات است و واقعیت ها چیز دیگریست! واقعیت آن است که ما آمادگی مدیریت بحران را نداریم، چه در بهترین شرایطش و چه در بدترین شرایطش، بدون تعارف و به دور از هرگونه غرض ورزی. خیلی زودتر از آنچه شرایط مجبورمان می کند به آماردهی های غیر شفاف و عملیات روانی ناموفق روی می آوریم و مرزهای خبری را هم با تهدید می بندیم
و در شرایط عدم شفافیت، تأکید می کنیم با هر فرد یا نهادی که غیرواقعی و غیرمستند و غیرمسئولانه آمار ارائه بکند، برخورد قضایی می شود! واقعیت آن است که اولویت ها را فراموش می کنیم و در این صحنه نبرد بین ویروس ناشناخته و جان مردم، دادگاه محتکران را برگزار می کنیم و در آن از تعداد و چگونگی رزرو اتاق ها برای همدستان متهم از او می پرسیم و البته نه خلاء های قانونی، نه دست های پشت پرده، نه هدایت کنندگان و حمایت کنندگان و نه محل مجوزها و افراد شاخص و چگونگی ارائه مجوزهای به این مهمی را به حاشیه فراموشی می سپاریم، نه حتی حاضریم جواب قانع کننده ای به مردم بدهیم که میلیون ها ماسک و دستکش کشف شده، کجا و چگونه توزیع شدند که هنوز کشور در شوک عدم وجود این اقلام بهداشتی، خودش را پیدا نکرده است و مردم نابسامان و ناراضی از نحوه توزیع، متر به متر شهرها را می روند و چیزی نمی یابند؟! مجلسی که از مردم و برای مردم است، کجاست و مسئولینی که سینه چاک بودند، کجا هستند؟ واقعیت آن است که در سال رونق تولید، در سایه غفلت مسئولان سهل انگار، در بحبوحه جدال با مرگ، در کشور مدعی ایستادگی در برابر ابرقدرت های جهان، ماسک و دستکش و ماده ضد عفونی کم می آوریم. واقعیت آن است که در وسط صحنه جنگ با ویروس، و در صحنه شهادت نفر به نفر از کاروان گمنام و مظلوم پرستاران و پزشکان و کادرهای بیمارستانی، به دنبال اثبات این هستیم که «کرونا ویروس» را آزمایشگاه های چین ساخته اند یا آمریکا یا رژیم صهیونیستی؟!! آخر مگر چه فرقی می کند وقتی شرایط مان این است؟ اگر فرافکنی نباشد، غفلت است و اگر غفلت نباشد، قاطی کردن موقعیت ها و اولویت هاست. واقعیت این است که به مردم می گوییم در خانه هایتان بمانید و هنوز در پشت خاکریزهای فتح قله ستاد کرونا برای تعیین ریاستش مانده ایم و چشم امید به حضور ارتش یا سپاه داریم که بیایند و شرایط را به دست بگیرند و اندکی موزون کنند. واقعیت این است که مردم را با ابلاغیه های مکرر و متضاد و مغایر، محکوم به ماندن در خانه می دانیم و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هنوز خودش به واقعیت ماجرا باور واقعی ندارد و پی جوی پول، هر لحظه با تبلیغ های گزاف و مکرر از کالاهای مختلف، مجاب مان می کند که از خرید عیدانه و ساختن آن زندگی اشرافی که نویدمان می دهد، حتی در روزهای کرونایی غفلت نکنیم و عقب نمانیم. واقعیت آن است که صدا و سیما برای نمایش فیلم ها و برنامه هایش نیاز به پول دارد و آن دست فروش بیچاره، آن مغازه دار ناامید، آن راننده تاکسی با غیرتی که دو هفته شده برای در امان ماندن خانواده اش از کرونا شب ها در همان تاکسی می خوابد و به منزل نمی رود، آن کارگر سرگذر، آن زباله گرد فقیر و آن دیگری و آن دیگری و آن دیگری، «دیگران» هستند و پول نمی خواهند و زندگی نمی کنند!! واقعیت آن است که اگر در زمان جنگ هم نمازهای جمعه و جماعت و حرم هایمان تعطیل نشد، کرونا کاری کرد که حتی با تهدید به استعفای خیلی ها، باز هم تعطیل شوند و قایم باشک بازی های بعضی از مسئولین با مردم، مردم را به این باور برساند که می تواند خیلی چیزهای دیگر هم تعطیل شود و اتفاقی نیفتد! اما مهمترین واقعیت این روزها چیست؟ اینکه باور کنیم خودمان هستیم و خودمان. اینکه در آیینه سرنوشت مان نگاه کنیم و جمله مهم نوشته شده روی آن را هزار بار بخوانیم که «این روزها مرگ از آنچه تصور می کنیم به ما نزدیک تر است». اینکه باور کنیم در کنار کرونا، کمبودها و ناامیدی ها هم می توانند به همان سرعت تکثیر و همه گیر شوند. مهم نیست چند درصد در انتخابات مجلس شرکت کردند، مهم نیست رئیس مجلس چه کسی خواهد شد، مهم نیست چند اداره تعطیل می شوند و چندتا باز می مانند، مهم نیست کرونا تا چه وقت به کمین جان هایمان خواهد نشست و تیر بدشگونش را از کمان ناجوانمردش به سمت سپر نازک غفلت هایمان رها خواهد و زمینگیرمان خواهد نمود؛ مهم این است که این روزها شرافت داشته باشیم، تجربه جدیدی از ارزش های انسانی را نمایش دهیم، برای همدیگر احترام و همراه احترام، کمی هم ایثار قائل باشیم. مهم این است که این روزها مهربان باشیم، با محبت باشیم، صبور باشیم، ملایم و نرم رفتار باشیم، دفتر ها و دستک ها و بهانه ها و تزویرها را با لگد، محکم به کناری بزنیم و خدا را بجوییم، مهم این است که این روزها به زودباوری هایمان، به سینه سلاطین شعار، به تمنای ملکه های ریا، به سلام پادشاهان ناجوانمرد حرف و خودنمایی های مدیریتی، دست رد بزنیم. مهم این است که «خودمان» باشیم، «خودِ خودمان». کرونا را «خودِ خودمان» شکست خواهد داد، لطفمان به همدیگر، مهربانی هایمان و درک واقعی و شفاف ما از واقعیت هولناکی که در آن قرار داریم کرونا را شکست خواهد داد. مسئولان دچار پارادوکس و بحران در تصمیم گیری شده اند، از یک سو ماجرا بسیار مهم است و باید آن را مهم جلوه دهند تا مردم جدی بگیرند، از سوی دیگر اگر آن را خیلی جدی جلوه بدهند، مردم نگران می شوند و جامعه به هم می ریزد! تجربه ثابت کرده است در میانه این واقعیت هولناک، باید مسئولان را به حال مدیریت شان رها کنیم و باور کنیم که فقط «خودمان» هستیم که می توانیم به «خودمان» کمک بهتری بکنیم؛ شاید با بیرون نیامدن چند روزه از خانه هایمان، شاید با عمل به همان دستورهای پزشکان دلسوز و پرستاران ایثارگری که برای زنده ماندن مان تلاش می کنند، شاید با کمک به قطع کردن زنجیر منحوس انتقال این ویروس، شاید با کمی رعایت بیشتر بهداشت و شاید هم با دُزِ بالاتری از امید و امیدواری. یادمان باشد قرار است زنده بمانیم، قرار است زندگی کنیم و قرار است باز هم از زندگی لذت ببریم.

(لطفا نظر و پیشنهاد خود در رابطه با یادداشت های روزنامه را به شماره 09304943831 ارسال فرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت