یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

ما و مقوله مقدس مطالبه گری

  • .سردبیر

روز یکشنبه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در سخنان مهمشان خطاب به اهالی مجلس، صبحت هایی هم در خصوص مطالبه گری بیان فرمودند. همانجا قیاسی کردم و به این نتیجه رسیدم که درست است نمایندگان محترم مجلس با رأی مردم بر کرسی قانونگذاری نشسته اند، اما ما رسانه ای ها هم با تأیید نظام و اعتماد مردم روی کرسی های نقد و نظر مطبوعاتی نشسته ایم و چقدر کارها، وظایف، تکالیف و حتی خط قرمزهایمان نزدیک یا گاهی شبیه به هم است! هر دو نمایندگان مردم هستیم برای انتقال و حل مشکلاتشان. هر دو دغدغه داریم. اهالی مجلس قانونگذاری هم می کنند و مطبوعات، می توانند و می باید نظرگذاری، نقدگذاری، ریل گذاری و مسیرگذاری درست بکنند. یادم هست سالها قبل حضرت آقا در صحبت هایی تأکید فرمودند:« از نظر من هیچ کس مصونیت آهنین ندارد. همه در مقابل قانون و مسئولیت‌های خودشان پاسخگو هستند و باید جواب دهند. همیشه این ملت نیاز دارد به اینکه مسئولان او، پاسخگوی مسئولیت‌های بزرگ خودشان در مقابل ملت باشند و روح پرسش و مطالبه‌گری در مردم وجود داشته باشد». یکشنبه هم رهبر فرزانه انقلاب برای چندمین بار نسبت به حق مطالبه گری نمایندگان تأکید کردند، اما پشت بندش سفارش هم فرمودند که :« نیّتتان را خالص کنید و برای مردم کار کنید. در پارلمان‌های دنیا به نام مردم خیلی حرف زده میشود، امّا برای مردم کار نمیشود» شاید به نوعی بتوان گفت در رسانه های ما و صاحبان رسانه ی ما هم باید نیت ها خالص باشد و چه بسا در بعضی از همین رسانه ها، در پیشگاه پارلمان بزرگ تری به اندازه هشتاد میلیون جمعیت، به نام مردم، به نام انقلاب و به نام مطالبه گری خیلی حرف زده می شود اما واقعاً کاری انجام نمی شود یا با نیت ها و اهداف خاص انجام می شود. مقام معظم رهبری همانجا تأکید فرمودند که :« توصیه‌ی بعدی ما این است که به مسائل کلیدی توجّه کنید، اولویّت را به مسائل کلیدی بدهید. به مسائل فرعی و درجه‌ی دو گاهی انسان لازم است برسد، لکن جوری برخورد نشود با مسائل درجه‌ی دو که مانع از حرکت جدّی و متمرکز به سمت مسائل کلیدی بشود.» و به دنبالش تصریح فرمودند:« تفحّص و امثال اینها که در قانون آمده، اینها حقّ شما است، بایستی انجام بدهید، امّا توهین نه، دشنام نه، نسبتِ بدون علم نه». این روزها که تنور مطالبه گری آنهم در خصوص بنیاد کمی داغ شده و نان هر صحبت و نظری خیلی سریع اما نه چندان محکم به دیوار این تنور می چسبد و برای کسانی که سر تنور ایستاده اند و تماشا می کنند بوی تازه ای بیرون می دهد، دوستان عزیزی هم هستند که بدشان نمی آید سر این تنور چند تکه ای از روزنامه آوا را به همراه اسامی دست اندرکارانش تیکه و پاره کنند و به داخلش بیندازند تا آتشش بیشتر زبانه بگیرد و بعضی از عقده های چندساله شان همانجا گُر بگیرد و بسوزد و کمی دلشان خنک شود! اینجاست که ذکر چند نکته مهم فقط از باب یادآوری خالی از لطف نیست:
۱ – دوستان عزیز! «آوای خراسان جنوبی» و مواضعش را به کدامین گناه اینچنین به پای مطالبه گری از بنیاد مستضعفان ذبح می کنید؟ این خون چه درختی را می خواهد آبیاری کند؟ نهال کدام تفکر را به بار خواهد آورد و میوه کدام زمین را به ثمر خواهد نشاند؟ مگر همین «آوا» نبود که بارها و بارها از حق قانونی اش گذشت و در راستای حق مردم از درج آگهی های مزایده بنیاد مستضعفان در روزنامه خودداری کرد؟ مگر همین «آوا» نبودکه دهها گزارش نوشت و دهها مطلب از مردم را چاپ کرد؟ مگر همین «آوا» نبود که در همین بیست و سه سال بارها و بارها مسؤولان را مجبور به موضع گیری کرد؟ مگر همین «آوا» نبود که در جلسات مختلف رسانه ای اولین و آخرین سؤالش بحث مزایده ها بود؟ مگر همین «آوا» نبود که در جلسات شورای شهر سؤال اول و آخر خبرنگارانش بحث مزایده ها بود؟ مگر همین «آوا» نبود که مسؤولان را مجبور به مصاحبه و موضع گیری کرد؟ مگر همین «آوا» نبود که سرمقاله نویسش دو سال قبل در ستون سرمقاله ها، مقاله ای در خصوص بنیاد نوشت و از سوی مدیر محترم وقت بنیاد در استان مورد حمله قرار گرفت و به عامل سرویس اطلاعاتی بودن متهم شد؟ مگر همین «آوا» نبود که مطالب مندرج در آن، مستند اصلی در جلسات آشکار و پنهانی بود که در دستگاههای مختلف داخل استان و خارج استان در رابطه با مزایا و معایب مزایده های بنیاد مورد استناد قرار می گرفت و بارها در جلسات برخی از مدیران گفتند و حتی نوشتند که «روزنامه آوا» با بنیاد درافتاده و خصومت پیدا کرده است؟ پس چرا اینک «آوا» را به بی تفاوتی یا همراهی با مزایده ها متهم می کنید؟ اگر قرار به واکاوی زخم ها باشد، «آوا»ی ما و شما و مردم که بیشتر از همه زخم خورده، چه از نو زبانیش و چه از نوع مالی و حیثیتی اش! اگر قرار به آغاز و انجام مسیر مطالبه گری باشد که آغاز کننده، «آوا» بود، تسهیل کننده هم «آوا» بود، تشویق کننده هم «آوا» بود، چوب خورنده هم «آوا» بود، و چقدر خوشحالیم که این روزها جوانان فهیم و مطلع و برومند مطالبه گر هم استانی ما، ادامه دهنده ی همان مسیر شده اند و با تجربه های کسب شده از گذشته، فعال و پویا در این جاده مقدس گام بر می دارند.
۲ – ما و مطالبه گران این روزها، همه در یک راستا و با یک نیت و با یک شاخص هستیم. شاید نوع بیان، نوع گفتمان و نوع محتوا و زاویه دیدمان کمی تفاوت دارد. گفتمان، خیلی چیزها را حل می کند و صحبت، خیلی از سوء تفاهم ها را از میان برمی دارد. ما و هیچ مطالبه گر عزیزی شاخص حذف مزایده ها را نشانه نرفته است. ما و هیچ مطالبه گر عادلی، نماد انقلابی گری و مردم محوری بنیاد را مورد حمله قرار نداده است. ما و هیچ مطالبه گر فهیمی، زحمات و تلاش ها و خدمات بنیاد را نه از یاد برده ایم و نه باید از ذهن و چشممان فراموش کنیم. همگی منصفانه و عادلانه از یک سو، عیب ها را می بینیم و می گوییم، و از یک سو تهدیدها و آسیب ها و ایرادها و الزامات را یادآور می شویم. اما هم ما و هم مطالبه گران عزیز در یک نکته به شدت هم سخن و همراهیم و آن هم ا ینکه؛ اقدامات مزایده ای بنیاد نباید سرمایه اعتماد اجتماعی مردم استان را مورد خدشه قرار دهد. حال شاید ما با استناد به داشته ها و یافته هایمان سخن می گویم و آن مطالبه گر عزیز با گفتمانی صریح تر و داغ تر و کوبنده تر. اما آیا توهین و نسبت دادن خلاف به روزنامه ای مردمی و به ویژه به دست اندرکاران آن انصاف است؟ آیا گفتمان توهین و تهدید نسبت به مزایده ها جواب می دهد؟ و آیا کدامیک برای مردم و برای استان زیبنده تر است؟ بی انصافی نکنیم. دنیا و آخرتی هم هست. عتاب و عقابی هم هست. حرمت ها را پاس بداریم و در کنار همدیگر برای یک هدف مشترک کار بکنیم و قدم برداریم.
۳ – در شرایطی که مطالبات اصلی ما از بنیاد رفع و رجوع شده و یا در حال حل شدن است ، چرا به توهین یا به تهدید و ارعاب و عملیات روانی روی بیاوریم؟ همه ی ما سه مطالبه مهم از بنیاد در بحث مزایده هایش داشتیم؛ مطالبه اول بحث قیمت های پایه ی بالا بودکه بنیاد آن را تعدیل کرد. مطالبه دوم بحث مهم و حیاتی هزینه شدن عواید مزایده ها در داخل استان بودکه با همت استاندار محترم و مسؤولین بنیاد این موضوع در شهر بیرجند و در سایر شهرها از جمله درمیان و نهبندان در حال اجراست. مطالبه سوم بحث اقساط مزایده ها بود که آنهم به صورت جدی در حال پیگیری و حل و فصل است. این ها دستاوردهای بسیار بسیار بزرگی است که حاصل همین مطالبه گری ها و همراهی هاست. پس می توان کنار هم کار کرد. می توان امید داشت و می توان نسبت به حق های بزرگتر و مطالبات عمیق تر و دردها و مشکلات فراگیرتر در این استان هم کارهای شدنی و بزرگ انجام داد.
۴ – مردم عزیز! آنچه تاکنون آوا نوشته و نگاشته، منصفانه ترین حرف ها از مردم و مسؤولان استان و عادلانه ترین مواضعی بوده که به دور از هیاهو و تندروی و جنجال مطرح شده است. همینکه مسؤولین مجاب به پاسخگویی به روزنامه آوا شده اند بزرگترین دستاورد است که جز در سایه مطالبه گری موقر و منطقی، نه مطالبه جنجالی و گرد و خاک به پاکن (که اول از همه گرد و خاکش چشم خودم مطالبه گر را آزار می دهد و بعد فضا را برای بیان اصل مطالبه مخدوش و غبارآلود می کند و جلو ادامه حرکت را می گیرد) بدست نیامده است. اینک ما در اصل هدفمان و تقدس نیتمان هیچ شکی نداریم.انشاءالله درکنار مطالبه گران شریفی و دغدغه مندی که این روزها حتی برخی انتقاداتی علیه روزنامه آوا دارند می نشینیم و در جلسه ای مشترک با مسؤولین حق شما را از آنها به صورت منطقی مطالبه می کنیم.ما با شما تعهدی سخت و پیمانی ناگسسته داریم، نه هیچ چیز یا هیچ فرد دیگری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت