ما و درس های جابجایی

  • هرم پور

چه زمزمه بود، چه شایعه، چه دروغ آخر هفته و چه حقیقتی که فعلاً به گرداب سکوتش سپرده اند و احتمالاً در بی خیالی تلخ لغزیده به درون رفتار برخی از مردم و مسؤولین، می خواهند آن را طی روزهای آینده عملی کنند، این روزها همچین دو دستی که نه، چهاردستی به دست و پای «استاندار» چسبیده ایم تا شاهین اقبالش او را از دست ما نرباید و بر بام و سریر تخت «خوزستان عزیز» ننشاند. گو اینکه انگار هیچ استانداری قبل از او نبوده و هیچ استانداری هم بعد از او نخواهد آمد! استاندار ندیده نیستیم، اما طعم خدمت را اینطور هم نچشیده بودیم. نمی دانم. شاید خوب کار کردن هایش و شاید کارهای خوب انجام دادنش، باعث شده هیچ فردی را جز او نبینیم و هیچ مدیری را جز او، «استاندار» ننامیم. حداقل برای من که سالهاست ترازوی مقایسه دستم گرفته ام، این یک حقیقت است. همکار عزیزم در یکی از رسانه ها چندی قبل به مزاح و جدی گفت و نوشت که باید از «معتمدیان» چندین کپی گرفت و من در جایی و به مناسبتی به شخص خود آقای استاندار هم گفتم و از حضورشان خواهش کردم که برای استان، «کادر سازی» کنید، آنهم کادرهای مثل خودتان و امثال خودتان. یادم هست همانجا گفتم که «قلق» و «هنر» مدیریتی خودتان را به زیردست ها یا افرادی که مستعد می بینید بیاموزید تا بعد از رفتن شما، یتیم نمانیم و باز همان آش و کاسه ی قبل از شما را نداشته باشیم. بخت و اقبال فعلاً و بنا به مصلحت هایی با ما یار بوده و اقل کم تداوم حضور معتمدیان در استان، کمی از آن التهاب رفتن و نماندنش کاسته و ماجرا از شایعه به درآمده، هرچند من بی شمار بیم و هراس دارم، چون دیگر به وعده ها و قول ها «هیچ» اعتمادی ندارم، واقعاً هیچ اعتمادی. دلخوشیم و البته می دانم که شاید صبحی با صدای غرش هواپیمایی بیدار شدیم و دیدیم و شنیدیم که این استاندار هم با همین سیمرغ بخت، به سمت اقبالش پرِ پرواز گشوده و به جایی که می باید برای ادامه خدمتش رفته. ما سالهاست به این آمدن و رفتن های بی امان عادت کرده ایم، اما همین هم برای ما درس های فراوان داشته. چندی از آن بی شمار درس ها، شاید این باشد:
۱ – خراسان جنوبی می تواند در مثلث طلایی مشارکت مردم، حمایت رسانه ها و تدبیر مدیران لایق، پروازهای بلند داشته باشد؛ اگر بخواهد. ۲ – خراسان جنوبی می تواند بهترین و شریف ترین و مهربان ترین میزبان برای مدیران توانمند باشد؛ اگر صادقانه بخواهند. ۳ – خراسان جنوبی می تواند هم به چشم سکوی پرش مدیران نگاه شود و هم از منظر خدمت به محرومین و کار جهادی برای خدا به آن نگریسته شود؛ اگر نیت ها را پاک کنند. ۴ – خراسان جنوبی می تواند مدیران لایق و توانمندش را در سطح و تراز کشوری معرفی کند؛ اگر قدر خود را بشناسد. ۵ – خراسان جنوبی نسبت به تضادها و تبعیض ها، «سخت» است و نسبت به صداقت ها و نجابت ها، «نرم»؛ اگر میدان بدهند. ۶ – خراسان جنوبی مظلوم و محروم هست، اما مکتوم و محتوم نیست؛ ظرفیت هایش بی شمارند و عیان، و سرنوشتش بر اساس برنامه ای که قوی نوشته و اجرا شود، رو به جلو و مدام در حال حرکت؛ اگر شرایط محقق شود. ۷ – خراسان جنوبی می تواند کم صحبت و بی تبلیغ باقی بماند، می تواند بعضی جاها بایکوت و حتی فراموش شود، اما همت مردان و تلاش زنانش از زیر خاکسترهای فراموشی، جوانه می زند و درخت توسعه را می پروراند؛ اگر همه پای کار بیایند. ۸ – خراسان جنوبی حق را می داند و عدالت را می شناسد، اما ناحقی و بی عدالتی را لحظه ای بر نمی تابد؛ اگر ما را به حاشیه نبرند. ۹ – خراسان جنوبی مدیران سوء استفاده گری را که از جسم و جان این مردم پله ساختند دیگر به یاد نمی آورد، و حافظه تاریخی این استان، مدیرانی را که خود، پله شدند تا استان به نایی و نوایی برسد، از یاد نمی برد؛ اگر بتوان این روحیه را حفظش کرد. ۱۰ – خراسان جنوبی می ماند و مدیران می روند، اما آنچه در این ماندن ها و رفتن ها برای مردم نان و آب می شود، توجه به مطالبه ها و دور شدن از حاشیه هاست؛ اگر فرصت سوزی نکنند. خراسان جنوبی چون «آب»، زلال است و چون «خاک»، پاک. اما به وقتش چون «باد»، کلاه از سر تزویر بر می دارد و چون «آتش»، به دامن نامهربانی ها می زند؛ اگر اعتماد به نفسش را تقویت کند. ۱۱ – خراسان جنوبی برای همه «سایه» است و گاهی برای خودش «سایه ای» پیدا نمی شود، مردم این دیار باید بیاموزند «در تقلا برای بقای حیات اقتصادی و اجتماعی در کشور، نجابت و تعارف و اخلاق، همیشه در اولویت نیست». گاهی باید صدای غرش شیر داد تا بدانند و بپذیرندکه هستی و نفس می کشی. راز بقا در چنین شرایطی، بهره گیری بهتر و بیشتر از فرصت هاست؛ اگر مردم این موضوع را درک کنند. ۱۲ – در غوغای ماجراهای بزرگ، اگر رسانه های مردمی و قوی و مستقل در استان نباشند، بعضی مسؤولین کشوری و تصمیم هایشان، حق این مردم را راحت تر از «راحت الحلقوم» می خورند وآبی هم رویش سر می کشند. در این استان، «رسانه ی وابسته»، «خط» می گیرد تا «بی خیالی» و «وعده ی» فردا بدهد و «رسانه ی مردمی» و «مستقل»، «خط» می دهد تا «مطالبه»، فراموش نشود.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


بهروزی فر – “اینُو نُونُون نَعنَیِی نَنِی اینُونِه”، سخت است خواندنش اما آنها که این چند

بیشتر

امین جم – فردا ۲۱ اردیبهشت ماه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه

بیشتر

آدینه – نماینده مردم شهرستان های قاین و زیرکوه در مجلس شورای اسلامی گفت: قصور

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت