یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

لبخندی ژکوندتر از ژکوند

هرم پور

شما این روزها به چهره ی همشهری ها دقت کرده اید؟ تلفیق دراماتیک و عجیبی از احساس های گوناگون و شاید گاهی سخت متضاد و درهم و برهم؛ درد و راحتی، غم و شادی، خنده و گریه، امید و ناامیدی، حرکت و سکون، خشم و آرامش، و ترس و بی باکی. حتما درباره ی تابلویی معروف به «مونا لیزا» یا همان «لبخند ژوکوند» اثر «لئوناردو داوینچی» شنیده اید و احتمالاً تصاویری از آن را دیده باشید. معروف بودن این تابلو به این است که شما هزار بار هم که نگاهش کنید، نمی توانید تشخیص بدهید مدل حاضر در نقاشی یعنی همان خانم «ژکوند» در حال لبخند زدن است یا غمی شعله ور از درون، تلخندی به لبهایش نشانده است. این روزها با این وضعیت سخت اقتصادی و شرایط عجیب کرونایی و وقایع و اتفاق های بهت آور در صحنه مدیریتی کشور و شگفتانه های غیرقابل درک در صحنه تصمیم ها و برنامه ریزی ها و روندهای غیرقابل باور در عرصه ی اظهار نظرها، لبخندهای شهروندان ما خیلی ژکوندتر از ژکوند واقعی شده و هر نقاش آماتوری هم به طرفه العینی، خیلی راحت تر از خود آقای «داوینچی» عزیز می تواند چنین لبخندهای تاریخی را از مردم استان ما ثبت و نقاشی کند! شرایط نه تنها برای تک تک مردم اینطور شده، بلکه شرایط برای کلیت استان هم اینگونه رقم خورده است. خودم را به عنوان یک شهروند در مقام مقایسه و تصمیم قرار می دهم؛ صبح با دنیایی از انرژی از خانه بیرون می آیم و به خودم بارها و بارها القاء می کنم که «امروز بهترین روز تو خواهد بود، بی خیال مشکلات باش، قوی باش، شاد باش، با نشاط باش، لبخند بزن. قدم هایت را محکم بردار!» با چه چیزی روبرو می شوم؟ شهری پر از آشوبِ بی نظمی، تلخی چهره ها، نگرانی موج زننده در نگاههای مردم، بی اعتمادی آشکار به همدیگر، نمودهایی آشکار از فقر و بدبختی و نداری که زباله گردی تنها یک نمونه از آن است، رانندگی های عجیب و غریب و البته گاهی همراه با بد و بیراه گفتن های تعجب آور، تصادف، گره کور مشکلات اداری و بروکراسی های تهوع آور، گرانی اقلام، کمبود همه روزه بعضی مایحتاج از روغن گرفته تا گوشت، فخر فروشی بعضی مدیران علیرغم همه ی بی سوادی ها و بی لیاقتی های محرزشان در استان، کمبود و گرانی دارو، دعواهای مسخره ی مسؤولین، تهدیدها علیه کشور برای فشار آوردن های بیشتر و بیشتر و بیشتر، و بعد، آمار رادیو و تلویزیون از کرونای لعنتی، و آن طرف هم پایین صفحات روزنامه هایی که بوی فراق از آنها به مشام می رسد و هر روز، عکس دوستی، آشنایی، خویشاوندی و همشهری عزیزی چاپ می شود که خبر آسمانی شدنشان آمده و در غربت تحمیلی این روزهای کرونایی، تشییع و تدفین و بدرقه شده اند، و باز محدودیت های بی شمارتر، و جیب های خالی تر، و خجالتی مدام و اساسی تر، که هر روز، همراه لقمه ساده سفره های بی آب و رنگمان، به دهان می گذاریم و به اجبار، پایینش می دهیم! خب. چکار باید بکنیم؟ اگر فقط کرونا بود، می گفتم مردم. اگر فقط بی نظمی های اجتماعی بود باز هم می گفتم مردم. اما بخش مهمی از آن هم به عهد مسؤولان است. وضعیت روانی جامعه اصلاً خوب نیست. یکی دو روز پیش در یکی از سایت های آماری، آماری جالبی را می دیدم. سال 1394 تعداد خانوارهای مستمری بگیر اداره کل بهزیستی استان با مشکل روانی و ترخیصی از مراکز بهزیستی، 14 خانوار بوده اند، سال 1397 شده اند 30 خانوار و سال 1398 هم 128 خانوار! همین تعداد خانوارها با مشکل روانی مزمن، در سال 1394 تعداد 310 خانوار بوده اند و سال 1398 به 416 خانوار رسیده اند! تعداد تخت های روانی فعال بخش های بیمارستانی استان هم که در سال 1390 تعداد 38 تخت بوده و در سال 1397 به 104 تخت رسیده، در سال 1398 به تعداد 117 تخت رسیده است! این آمار چه می گویند؟ بله. بخشی به خاطر تلاش های مسؤولان در جذب امکانات است، بخش مهم ترش که دیده نمی شود، وجود نیاز به این مجموعه هاست که پیامد افزایش مشکلات روانی در مردم استانِ من است. من هر روز مقاله هایی را می بینم و می خوانم که در بسیاری از کشورها، همپای مشکلات متعدد اقتصادی و کرونایی، سیستمی به موازات تصمیم های حکومتی، ساز و کارهای تخلیه روانی مردم و کاهش فشارهای عصبی را برایشان طراحی و اجرا می کند و چقدر نتیجه گرفته اند و چقدر اثرگذار بوده اند. این بارِ سنگین را به جای مسؤولین، مردم در فضای مجازی استان و اندکی هم رسانه های مکتوب بر دوش کشیده اند. این روزها بدتر از کرونا، مشکلات روانی در حال قربانی گرفتن از جامعه ی استانی است. فقط برای یک هفته صفحات حوادث روزنامه ها و سایت ها را مطالعه بفرمایید تا متوجه بشوید که در حال تبدیل شدن به چه موجوداتی هستیم. این شرایط حق ماست؟ واقعاً نه. مسؤولان محترم کجا هستند؟ در خواب خوش مستی! « غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی….نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو»!
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت