فرش قرمز مشروط پیش پای سرمایه گذاران

بهروزی فر

همه ما به خوبی می دانیم که خراسان جنوبی، استانی سرشار از ذخایر و ظرفیت های منحصر به فرد است که به قول آقای استاندار؛”هر کدام شان درست مورد بهره برداری قرار بگیرند، به تنهایی می توانند، استان را مدیریت کنند” . اولین گفتگوی زنده تلویزیونی ملانوری با مردم در شنبه شبی که گذشت، حاوی ادبیاتی خاص بود، استاندار با اشراف کامل به موقعیت، شرایط و داشته های استان، از اقدامات و برنامه هایی گفت که قرار است در راستای توسعه پایدار خراسان جنوبی دنبال شود. الزام مدیران به تحرک بیشتر، ایجاد اتاق های اندیشه ورزی با حضور جامعه نخبگانی و متخصص استان، خوب دیدن ظرفیت ها و برنامه ریزی برای بهره وری بیشتر آنها، استقبال از سرمایه گذاران داخلی و خارجی و… در این میان، نکته بسیار مهم در همه توضیحاتش درخصوص برنامه ها، آغوش باز استان برای سرمایه گذارانی بود که بتوانند در زمینه بهره برداری از مزیت های استان فعالیت واقعی کنند، نه آنان که زمین و وام و کمک های ویژه و حمایت های خاص را بگیرند اما کار درخوری انجام ندهند و نه افرادی که حوزه مدنظرشان برای سرمایه گذاری، متناسب با اقلیم و شرایط استان نباشد. این جمله ملانوری، تنها به آن گفتگو خلاصه نشد بلکه در اخبار مربوط به نشست های مختلفی که با حوزه های متعدد داشته هم این واژگان را بارها خوانده ایم. در نگاه اول، این ادبیات شرط و شروط دار برای ما که مردمانی متمکن نداریم و به قول معتمدیان استاندار هفتم،” درآمد مردم این دیار در جدول رده بندی درآمد های کشور در جایگاه سی و یکم قرار دارد” و همچنین به جهت طبیعت محتاط و سنجیده گام برداشتن، قدرت ریسک و خطرپذیری بسیار پایینی دارند، و مدام چشم مان به در است تا یک ناجی پُرپولِ کاربلدِ درجهِ یک از راه برسد و همچون کویر تایر، یک کارخانه تولیدی تأسیس کند و تعداد زیادی از جوانان تحصیلکرده بومی را به کار گیرد و خیلی شسته رفته، ضمن این که اشتغالزایی می کند، به تولید هم کمک نماید، جای ابهام دارد. به عبارتی خلاصه حرف های استاندار این است که فرش قرمز استان ، پیش پای هر کسی پهن نمی شود!! منطقی اگر ببینیم، این قاعده اگر درست اجرا شود، مطمئناً می تواند خیر و صلاح ما را به همراه داشته باشد، البته اگر آقای استاندار بتواند در مقابل تصمیم گیران و سیاست گذاران در سایه استان بایستد و مقاومت کند!!از سال ۱۳۸۳ که خراسان جنوبی به طور رسمی شکل گرفت و به عبارتی مستقل شد، موضوع استقبال از سرمایه گذاران و ایجاد واحدهای صنعتی اشتغالزا در رأس برنامه های مدیران استان بوده است. گواه این حرف هم مرور مصوبات سفرهای استانی دولتمردان در دوره های مختلف یا نتایج مراجعات مدیران ارشد استان به تهران است که در بین همه آنها، احداث چهار مجتمع پتروشیمی، و همچنین دو مجتمع جدید فولاد و تأمین سه میلیون تن سنگ آهن برای این دو پروژه در کنار طرح های دوده صنعتی، آهن اسفنجی، سیمان، و از همه مهمتر انتقال فرآورده های نفت خام و احداث پالایشگاه در استان، بیشتر چشم نوازی می کنند و ذهن را قلقلک می دهند. بر هیچ کس پوشیده نیست که ایجاد و راه اندازی مجتمع فولاد و میزان تولید و مصرف آن،  یکی از شاخص‌های رشد صنعتی است و این صنعت، نقشی اساسی در اقتصاد ملی و رفاه جوامع دارد و توسعه آن، عاملی اثربخش در توسعه سایر بخش‌های اقتصادی، صنعتی، علمی و اجتماعی به‌شمار می‌رود، به عبارتی احداث دو مجتمع فولاد در دو منطقه از استان تازه متولد شده خراسان‌جنوبی، گامی بزرگ در رسیدن به توسعه بود. توجیه کار هم این بود که این دو واحد به راحتی می توانند با اشتغالی که ایجاد می کنند، درآمد زایی به همراه داشته و رضایتمندی مردم را حاصل می کنند، این توضیحات، دلایل متقنی برای اصرار بر اجرای این دو طرح صنعتی بررگ بود، اما فراموش نمی کنم آن روزهای سال ۸۴ را که وقتی مصوبات اولین سفر استانی رئیس جمهور وقت به خراسان جنوبی، رسانه ای شد، دوستی اهل فن تماس گرفت و از چند و چون ماجرا پرسید و با تأکید بر این که واحدهای تولید و فرآوری فولاد باید در مکان هایی جانمایی شوند که به منابع آب، معادن و بازار مصرف دسترسی داشته باشند، اصرار ورزید، رسانه ها مانع از تحقق این دو طرح شوند، چرا که بدون تردید منابع تحلیل رفته آب های زیرزمینی استان با همین دو پروژه به فنا خواهد رفت و آبی که هیچ جایگزینی برای آن نیست را، مابه ازای صنعتی از دست خواهیم داد که با وجود دور بودن از مواد اولیه و بازار فروش، تبعات فراوانی برای ما به همراه خواهد داشت. حسب وظیفه، این ادعا را در دیگر حوزه های تخصصی پیگیر شدم و هر چه بیشتر جستم، کمتر نتیجه ای مطلوب حاصل شد لذا در ارتباط های متعدد با استاندار وقت، معاونین استانداری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای اسلامی شهر و استان، متنفذین، معتمدین و… طرح موضوع شد، اما هر چه بیشتر جستم و دنبال کردم، کمتر موافقتی با این حرف حاصل شد و حتی پیشنهاد جایگزینی آن با طرح هایی در راستای فرآوری مواد معدنی و محصولات کشاورزی استان راه به جایی نبرد و ویژه خاطرم هست که وقتی این موضوع مطرح شد که هزینه‌های مترتب بر این دو پروژه را در راه آهن استان هزینه کنید، به این متهم شدم که اصلاً دیدگاه توسعه ای ندارم و فقط جلوی پایم را می بینم و کاری که فولاد می کند، در توان راه آهن نیست. اصرارهای رسانه ای و انکارهای متولیان امر و پافشاری شان بر اجرای پروژه های دهن پرکن! سبب شد، فولاد پا بگیرد و خوش خوشک ساخته شود و آنها که بعدها آمدند هم، دیگر نتوانستند چشم بر هزینه‌های صورت گرفته ببندند و راه گریزی از آن سنگ در چاه افتاده، نیافتند و ناگزیر کار را ادامه دادند و در نهایت ظاهراً تا چند ماه آینده این مجتمع به بهره برداری هم خواهد رسید،البته گفته می شود برای کم کردن عوارض فعالیت این کارخانه، برنامه ریزی شده اما این که این گفته چقدر صحیح است و چقدر خواهد توانست بر اقتصاد استان تأثیر بگذارد و… اصلاً موضوع صحبت ما نیست، هر چند امیدواریم این فرزند متولد شده، باری بر دوش استان نباشد. این ایرادات بر ایجاد واحدهای پتروشیمی نیز وارد بود. این که واحدهای پتروشیمی از ارکان اصلی صنعت نفت در زنجیره تولید بوده، موتور محرک توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور به شمار می‌آید، نقش بسزایی در تولید ناخالص ملی دارد، ضمن تأثیر گزاری بر کاهش خام‌فروشی به ایجاد ارزش افزوده مضاعف اقتصادی، ثروت‌آفرینی و اشتغال‌زایی منجر می شود و مصداق علمی و عملی تبلور توسعه پایدار در راستای اقتصاد مقاومتی است، بر هیچ کس پوشیده نیست لیکن با وجود همه این مزایا، اما و اگرهایی هم بر سر راه وجود دارد که  اصلی ترین آنها، مواد اولیه مورد نیاز این واحد هاست به گونه ای که خوراک صنایع پتروشیمی از محصولات جانبی حاصل از استخراج نفت خام ، نظیر میعانات گازی و یا محصولات جانبی پالایشگاه ها از قبیل نفتا و اتان استحصالی از گاز طبیعی تأمین می شود، به عبارتی واحدهای پتروشیمی باید در مناطق نفت خیز احداث و ایجاد شوند، هر چند قرار بود مواد اولیه مورد نیاز این واحدها از طریق لوله به استان برسد اما احتمالاً این مصوبه، فقط روی کاغذ، رنگ و لعاب داشت و هرگز نتوانست عملیاتی شود و مدیران وقت خوشبختانه نتوانستند این سنگ سنگین را بلند کنند که اگر می شد، قطعاً بنا به تجربه فولاد، هنوز در حال نصب لوله های انتقال مواد اولیه از جنوب کشور بودیم. آن چه در این شاهد مثال ها مدنظر است، توجه به امکانات و وضعیت موجود استان می باشد، این که مدیران ارشد به کارهایی بیندیشند که در راستای شرایط و اقلیم استان بوده، بتوانند در کمترین بازه زمانی ممکن نتایج خوبی برای مردم به همراه داشته باشند. پیدا کردن شاه کلید حل این معما، کار سختی نیست، آمارهایی که گواهی می دهند ما بهترین سنگ شجر دنیا را در استان داریم، مرغوب ترین زعفران در استان ما تولید می شود، سنگ های مرمریت خراسان جنوبی، هیچ جایگزینی ندارند، زرشک تولیدی این منطقه حرف اول را در دنیا می زند، ذخایر ذغالسنگ طبس بی نظیر است و… می توانند چراغ راهی برای ایجاد واحد های فرآوری باشند. مجتمع های نه چندان بزرگی که می توانند خرده سرمایه های مردم را به ثروتی ماندگار تبدیل کنند. و صد البته با برنامه هایی جامع که دوباره، پای مان را بر راه رفته سرمایه گذاری های ناموفق نگذاریم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی گفت: مدیریت بحران در بخش های پیشگیری و آمادگی

بیشتر

محمدی- کارشناس اداره کل هواشناسی خراسان جنوبی از ورود سامانه جدید بارندگی از اواخر وقت

بیشتر

جم – چند روز پیش خبری از جلسه شورای شهر بیرجند رسانه ای شد که اذهان

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت