یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

ضد توسعه ترین ماجرای استان ما

هرم پور – خراسان جنوبی علیرغم برخورداری از ظرفیت های بسیار خوب و فرصت های عالی طبیعی و جغرافیایی و انسانی، متأسفانه با نقصان محسوس در فضای توسعه ای خود مواجه است.یکی از این نقص های بسیار مهم و رنج آور این است که در چنین فضایی که عمدتاً ضعف از «ساختارها» به «زیرساختارها» سرایت کرده، آدم های کوچک، بزرگ می شوند و آدم های بزرگ، در بایکوت خبری و رسانه ای و اجرایی، می مانند و کوچک می شوند. به دلیل بیماری خطرناکی که پیامد ضعف در این قلمرو است، و به دلیل تداوم و مستدام بودن حضور این آدم های کوچک، استان ما علیرغم همه ی تلاش های انجام گرفته، در کمال، تأسف پیشرفت توسعه محورِ راضی کننده ای نداشته و به بسیاری از آرمانهایی که در سالهای ابتدایی تقسیم خراسان بزرگ و تأسیس خراسان جنوبی به آن اندیشیده شده و یا تبلیغ شده اند، نرسیده است. اینجا نکته ی مهمی وجود دارد و آن هم اینکه در استان ما متأسفانه در کنار بعضی آدم های کوچک و یا کارهای نه چندان بزرگ، سایه های بزرگی را می بینیم؛ سایه ی آدم های بزرگ، سایه حمایت های بزرگ، سایه برخی جایگاههای حقیقی و حقوقی بزرگ، سایه ی تبلیغات مشکوک بزرگ، سایه ی طی کردن پله های ترقی از یک نردبان بزرگ، سایه ی دعوت یا گاهی دستور به «هیس های» بزرگ که یعنی، اینجا و این فرد، یک خط قرمز است، درباره ی او چیزی نگویید، چیزی ننویسید و چیزی جایی مطرح نکنید! من در همه ی این سالها، با چنین بزرگی ها و بزرگ نمایی های سخیفی روبرو بوده ام و قطعاً شما، چه به عنوان یک مخاطب عادی، چه به عنوان یک اهل رسانه، و چه به عنوان یک کارشناس یا مدیر اجرایی هم با چنین تجربه ی تلخی حتماً روبرو شده اید. من آدم هایی را می شناختم و همین حالا هم می شناسم که مدیران برخی دستگاهها در استان بودند یا هستند، نه رضایت داخل مجموعه ای از آنها وجود دارد، نه رضایت مردمی و نه حتی گاهی رضایت ستادی. اما هستند، چون ظاهراً و به دلایلی نامعلوم، «باید» باشند و در برابر مطالبه های جدی مداوم برای یک جابجایی به نفع مردم استان و به نفع توسعه ای که آنها مانعش شده اند، «دست های پنهانِ» حمایت، تهدیدهای دستوری و توصیه های اکیدِ غیرقابل توجیه از ناکجاآباد، به کار می افتند و نگهشان می دارند. من آدم هایی را می شناختم و می شناسم که در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی علمی استان حضور داشتند و یا حضور دارند و ضعف مدیریت، نارضایتی عمومی از عملکردشان، پس رفت ها توسعه ای عجیب، دروغ و دورویی، استفاده ابزاری از دین و استفاده ابزاری از نعمت ظاهرالصلاح بودنشان(علیرغم مغزهای تهی و درون پوشالی)، و اولویت داشتن منافع شخصی بر منافع استان و مردم استان در شخصیت آنها یک ویژگی کاملاً آشکار و عیان است، به مدد همین ابزارهای سخیف، امتیازهای فراوان و اعتبارهای عجیب و غریب و مجوزهای واقعاً غیرقابل باوری را از مجموعه دستگاههای استان گرفتند یا گرفته اند و بعد از مدتی گَند زدند به همه چیز استان و یا در حال گند زدن به آبرو و حیثیت و سرمایه اعتماد اجتماعی مردم استان هستند و در همین حال، در بزنگاههای مورد نیاز مردم استان، همه چیز را جمع کردند و رفتند یا همه چیز را جمع خواهند کرد و خواهند رفت و استان را با سؤالهای فراوان و بدهی های بی شمار و مطالبات مردمیِ بی پایان، در میانه ی کوهی از مشکلات خواهند گذاشت، و به ریش همه ی ما هم خواهند خندید، همچنان که در سالهای گذشته و اخیر، کم نخندیدند! اما به هیچ کجا پاسخگو نبودند و نیستند و بارها یا از سوی خودشان به نحوی اشاره می شد که مورد حمایت همان «دست های پنهان» هستند و یا همان «دست های پنهان کثیف»، به یاریشان می شتافتند و در تقابلی محسوس با منافع مردم، از مرداب نجاتشان می دادند و می دهند و به ناکجا آبادِ آینده، فراریشان. این «دست های پنهان» چه دست هایی هستند که اینچنین روی همه ی دست ها بلند می شوند و منافع مردم را لجن مالِ خواسته های سخیف و حدس و گمان های بی مقدار و تحلیل ها و پیش بینی های کاملاً متضاد با واقعیتشان می کنند؟ این «دست های پنهان» چه کسانی هستند و از کدام آستین بیرون می آیند که به محض ورود یک مطالبه ی مردمی یا رسانه به یک ماجرا، به کار می افتند و اگر نتوانستند با سرپنجه های زهرآگین، کسی را قانع کنند، با مشت آهنین بر سر و رویشان می زنند تا بدانند که زین پس، درباره ی بعضی چیزها و بعضی افراد نوشتن، چنین تاوانی دارد؟ این «دست های پنهان» چه کسانی هستند که اینچنین توسعه استان را به بازی گرفته اند و با نگهداشت بعضی مدیران ضعیف و سخیف و با حمایت از برخی تصمیم ها و برنامه های شرم آور و با حمایت از عناصر کوچک و بی مقدار در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، فقط و فقط به منافع زودگذر خودشان می اندیشند و بس؟این «دست های پنهان» چه کسانی هستند که هرکجا نارضایتی مردمی و مشکلی و یا بخوربخوری یا تخلفی یا تجمعی اعتراضی یا آبروریزی اجرایی در خدمت به مردم در استان پیش آمده، یک پای آن، یا خود این دست های پنهان بوده اند یا حمایت های سخیفشان از آدم های به وجود آورنده ی این مشکلات؟ استان ما چقدر دیگر می تواند ظرفیت تحمل چنین شرایطی را داشته باشد؟ استان ما همین حالا به لطف خیانت این دست های پنهانِ کثیف، روی کدام پله از توسعه ایستاده است؟ محرومیتش روی کدام طبقه است؟ نارسایی ها و نیازهایش روی کدام تراز قرار دارند؟ آیا به نظر شما در چنین فضایی در استان، کسی جرأت می کند به امید موفقیت به یک کار مستقل و برنامه و تصمیم غیروابسته و پیشرفت مدیریتی، ورود کند و امید موفقیت داشته باشد؟ من شدت معتقدم این دست های پنهان، ضد توسعه ترین رویداد و ماجرای ممکن برای استان ما در سالهای اخیر بوده اند. آیا به نظر شما، کسی جرأت می کند درباره این دست های پنهان در استان صحبت کند؟ یا همین دست های کثیف، او را هم دعوت به سکوت، به آرامش، به رفتن در راه خود و در پرهیز از پرداختن به چنین موضوعاتی خواهند کرد؟ در مقابل این ماجرای هولناک و ادامه دار، چه کاری می توان برای استان انجام داد؟
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09304943831 یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت