شما کجای صف نارضایتی ها ایستاده اید؟

هرم پور- چند هفته ای است مدام از مسئولم مرخصی می گیرم تا یکی از کارهای اداری شخصی را پیگیری کنم. سرانجام به آن اداره می روم. با ادب و احترام وارد اتاق می شوم و به کارمند محترمی که پشت میز نشسته، سلام می کنم و خسته نباشیدی را به چهره ی عصبانی اش هدیه می کنم. پشست سیستم رایانه نشسته و جوابی نمی دهد. رئیس دفتر یکی از مسئولین و کارشناس همان اداره است. فرمی را برای امضا جلویش می گذارم. اخم و تَخمی می کند. تکیه کلامم برای ایشان، «شما»ست. هم سن و سالیم و از وجناتم کاملاً تشخیص می دهد که من هم مثل خودش اداری و احتمالاً پرسابقه ترم. با «تو» خطابم می کند و می گوید: چی می خوای؟ می گویم: برای امضا مزاحمتان شده ام. چند لحظه ای ماسکم را پایین می کشم و نزدیک می روم تا فرم را به دستش بدهم. با عصبانیت می گوید : «چرا ماسکت را برداشتی؟ برو.. برو عقب. برو جلو در، آن طرف میز وایستا. خودم صدایت می زنم بیای. برو آقا بیرون». خانم جوانی وارد می شود. درخواست ملاقات با رئیس را می کند. تمام قد می ایستد، چَشمی می گوید  و با احترام تا درب اتاق رئیس، مشایعتش می کند. خیلی تعجب نمی کنم. این رفتارها، این تبعیض ها، این فساد پنهان شده در لابلای رفتارهای زننده برخی کارمندان غیرمتعهد در فضای اداری شهر، کاملاً برایم عادیست. برگه ها را می گیرد. نگاهی می کند. خودکار قرمزی برمی دارد و روی ماحصل چندهفته رفت و آمدهایم برای گرفتن امضاها، خط می کشد. می گویم چرا؟ می گوید اشتباه شده. برو طبقه پایین. می روم. می گویند اشتباهی نشده. ایشان اشتباهی گفته که اشتباه شده. برمی گردم. اعتراض می کنم. به جای عذرخواهی،این بار  عصبانی می شود. می گویم از رفتارت ناراحتم. می گوید: ناراحت باش. ده سال دیگر هم که اینجا رفت و آمد کنی، باز هم مجبوری بیایی تا کارت درست شود. جای بحث نیست. عصبانی شده.  دوباره حداقل باید یک ماه مدام رفت و آمد کنم تا  نفرات را یکی یکی پیدا  و امضاها را بگیرم. با اعصابی خُرد و خمیر شده بیرون می آیم. کسی می پرسد: چه اتفاقی افتاد؟می گویم: «اتفاقی کاملاً ساده و عادی. آن کارمند محترم، از امروز برای من و دیگران، محترم نیست. آن اداره، آن سازمان، آن اداره کل، یا آن دانشگاه، دیگر قداست قبلی را برایم ندارد. اتفاق این است که به عنوان یک کارمند در یک دولت اسلامی، برای خودم و برای آن قشر از کارکنانی که تلاش کرده ایم در تمام این سالها  وجدان و تعهد را تا آنجا که در توانمان بوده رعایت کنیم، تأسف می خورم. اتفاق این است که نارضایتی امروز من روی دهها نارضایتی دیگر از این آدم، تلنبار شده و شاید بسیاری بر خلاف من، این را به حساب  ضعف نظام هم بگذارند.» این بریده ای کوچک از بعضی رفتارهای غیرمؤدبانه و غیر متعهدانه تعدادی از کارمندان و کارکنان بعضی از ادارات ماست. چه کسی پیگیری می کند؟ با یکی از دوستان حراستی صحبت می کنم و می گویم شما متعهد  وظیفه مند به رسیدگی به نارضایتی های مردمی از رفتار برخی کارکنان هستید. می گوید: «انشاءالله پیگیری می کنیم.» قابل پیش بینی بود، اما ناامید می شوم و تأکید می کنم «با انشاءالله و ماشاءالله که کار ارباب رجوع راه نمی افتد. همین سهل انگاری های شما بوده که بعضی ها را اینطور گستاخ و جری کرده است.» با یکی از دوستان در بازرسی کل و همچنین یکی از مجموعه قضایی تماس می گیرم. می گویند پیگیری می کنیم. می دانم که معمولاً  و احتمالاً به جایی نمی رسد.مخصوصاً وقتی که تأکید می کنند چیزی بنویس و بیا تحویل بده و منتظر خبر باش! حالا دقیقاً احساس می کنم در در انتهای یک صف طولانی از مردم ناراضی  که برای گرفتن حقشان ایستاده اند، ایستاده ام. هیچکس نمی داند اول صف، چه کسی رسیدگی می کند؟ و اینکه هر از چندگاهی، یکی از صف خارج می شود، به خاطر تهدیدها، تطمیع ها، خستگی های ناشی از پیگیری ها و یا پیگیری واقعی و احقاق حقشان است یا نه. هر روز، صدها همشهری من در این شهر و استان، با چنین صحنه هایی روبرو می شوند. کارمندان متعهد، الگو و چشم و چراغ این جامعه اند، چنین کارمندان با اخلاق و با وجدانی، کم نیستند  و البته هستند کارمندان غیرمتعهدی هم که جز ایجاد نارضایتی و سهل انگاری و مشکل تراشی، انگار تعهد دیگری به سیستم اداری کشور ندارند. سیستم اداری پر از  آسیب و کاغذبازی های بیهوده و گاهی فشل کشور با حضور  چنین کارکنانی ، فشل تر هم شده است. آیینه ای در مقابل اینگونه رفتارها  بگذاریم. آیا این رفتارها شایسته یک نظام اسلامی، یک دولت انقلابی و مردمی، هستند؟ کدامیک از  این رفتارها شایسته ی مردم شهید داده و به پای همه ی سختی های این سالها ایستاده، هستند؟ هر روز چند نفر از مردم عزیز ما به عنوان ارباب رجوع، با چنین صحنه هایی در ادارات روبرو می شوند؟چند نفر از مردم از ادارات، سازمانها، دانشگاهها با رضایت خاطر بر می گردند؟ آیا دستگاههای نظارتی موظف به نظارت نیستند؟ آیا ادارات فقط متعهد به تأمین حقوق کارمندان هستند یا ملزم به فرهنگ سازی و آموزش کارکنان  و کارمندان  خود هم می باشند؟ آیا شما هم با چنین صحنه هایی روبرو هستید یا روبرو شده اید؟ شما کجای صف طولانی نارضایتی های اینچنینی ایستاده اید؟ همراه هستید تا پیگیری کنیم؟

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


بهروزی فر- عصر شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه خبری تلخ، مردم ایران و جهان را در

بیشتر

خبر شهادت آیت الله رئیسی همه ما را شوکه کرد.رئیس جمهوری که الحق مردمی بود

بیشتر

در پی حادثه برای بالگرد حامل رئیس جمهور، آیت الله رئیسی به شهادت رسید.بالگرد حامل

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت