زنان خراسان جنوبی، پیشرو در گام های بلند

بهروزی فر – آمده بود، البته بهتر است بگویم با اصرار زیادی که کرده بود، او را آورده بودند، روی ویلچر بود با عکس جوانی ۱۳- ۱۴ ساله که آثار کودکی هنوز بر چهره اش هویدا بود، نه پشت لبش سبز شده بود و نه از غرورهای جوانی، نشانی بر صورت داشت. می گفت؛ تنها پسرم بود، بعد از دوازده سال چشم انتظاری خدا او را به ما هدیه داد، قدمش خیر بود که گره از کار گشوده شد و بعد از او با چهار دخترم، دوروبرمان حسابی شلوغ شد. اسفند ۶۵، وقتی تازه پا به سیزده سالگی گذاشت، یک روز که از مدرسه آمد، انگار حرفی لای لب هایش گیر کرده بود، تردید داشت برای گفتن، اما بالاخره گفت که؛ قصد دارد در پایگاه بسیج مسجد ثبت نام کند و به جبهه برود. گفت که؛ از این که آقای جمالی و آقای عسکری، او را می بینند و یاد پسرهایشان می افتند، خجالت می کشد. “دل کندن از دلبر محال است اما مادرم دیگر، نتوانستم بگویم نرو، نخواستم به خواسته دلبندم بی اعتنایی کنم، خودم از حاج آقا خواستم دستخط بدهد و ببرد مسجد تا ببینند اجازه دارد راهی شود، رخت سفر برایش بستم و از زیر قرآن ردش کردم، میثمم رفت و ۳ ماه بعد خبرش آمد، بی هیچ نشانی”! و حالا ۳۶ سال است که روز و شب ها را آنقدر به چشم به راهی گذرانده که دیدگانش از پس عدسی های عینک هم دیگر سویی ندارند و اینقدر مسیر خانه تا بنیاد شهید را رفته که پاهایش هم ناتوان شده اند. وقتی می پرسم سخت نبود؟! آب به خانه چشمانش می دود و می گوید؛” با همسایه ها، توی مسجد محله نان می پختم و قند می شکستم و بسته های مواد غذایی را برای اعزام به جبهه آماده می کردم تا سرگرم شوم و کمتر به جای خالی اش فکر کنم . و ادامه می دهد؛” سخت است اما من که برای این انقلاب شب نامه نوشته بودم و به همراه برادرانم کوکتل مولوتف آماده کرده بودم و در میدان ژاله تهران شهید شدن جوانان مردم را مقابل گلوله ها دیده بودم، این که دردانه ام را با دستان خود به قتلگاه بفرستم، باز هم ادای وظیفه بود و شاید تنها کاری که برای حفظ نظام از دستم برمی آمد”. حضورش با آن حال و روز، در جمع زنانی که آمده بودند تا عزت، کرامت و هویت شان را فریاد کنند، خیلی حرف برای گفتن داشت. و وقتی با دیگران در تکرار شعارهای” ما حافظان دینیم، از پا نمی‌نشینیم”،” حجاب ما مظهر ایمان ماست، حاصل انقلاب ایران ماست”،” ایران پر از شهیده، فتنه جواب نمیده” و… همصدا می شد تا پاکدامنی زنان ایرانی را فریاد کند، تاریخ نوشته ها تداعی می شدند، همان روزها که زنان ایرانی، همپای مردان و در برخی عرصه ها، گاه جلوتر از آنان برای به ثمر نشستن نهال نوپای انقلاب جد و جهد می نمودند و با ایثارگری هایی آگاهانه، در نقش مادران، همسران و خواهران رزمندگان، شهدا، آزادگان و جانبازان به درستی ایفای وظیفه می کردند. شیرزنانی که لباس رزم به تن کرده و در همه این سال ها با حضور در میدانگاه های تظاهرات خیابانی، هشت سال دفاع مقدس، تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و… به نبرد با خدعه های نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی معاندان پرداخته اند. زنان خراسان جنوبی که به گواه تاریخ دوشادوش مردان در تمام عرصه ها خوش درخشیده اند و در همه این سال ها در مبارزات انقلاب، کمک به رزمندگان اسلام، فعالیت در میدان تولید کالاهای ایرانی، احیای فرهنگ غنی منطقه، مسابقات ورزشی، پاسداشت مناسبت های ملی و مذهبی، حضور در انتخابات، مشارکت در راهپیمایی های مناسبتی، تحمل تحریم ها و فشارهای اقتصادی و… جز نامی نیکو از خود به یادگار نگذاشته اند، این بار اما در یک اقدام خودجوش منحصر به فرد، پیشگام شدند و بر مردان منطقه پیشی گرفتند. پنجشنبه گذشته مادران و دختران این سرزمین، در حالی که پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران را به دست گرفته بودند، به خیابان ها آمدند تا به همه یادآوری کنند اصالتی که زیر این بیرق حاصل شده، لگدمال شدنی نیست و هیچ کس نمی تواند و نباید به آن اهانت کند. اتفاقی که پنجشنبه رقم خورد، حالا این روزها در جای جای استان و کشور در حال تکرار شدن است و بی شک فروغ این چراغ را افولی نیست!
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


آدینه – پنجشنبه هفته ی گذشته افتتاحیه اولین گفتاورد ملی نخبگان پهنه خراسان و سمنان

بیشتر

سربازی – شهرستان فردوس با قدمت چند هزار ساله و جاذبه های طبیعی و ساخته

بیشتر

مهدی آبادی – ماجرای اجاره خانه سال هاست دغدغه شهروندان است و در این چند سال

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت