مهدی آبادی – صبح یک روز پاییزی است؛ آفتاب هنوز کامل پهن نشده که پیرمردی با شال کهنه بر شانه، عصا به دست، از کوچه خشتی روستا بیرون میآید. قدمها آرام، ولی نگاهش سرشار از عزم است. آن سوی روستا، مادربزرگی در ایوان خانه نشسته و با پنجههایی که لرزش سالها را در خود دارد، گرههای قالی را یکییکی محکم میکند. این تصویرها، قاب زندهای از زندگی سالمندانی است که نهم مهر ـ روز جهانی سالمندان ـ بهانهای برای یادآوریشان شده؛ نسلی که با رنج و صبر، پایههای امروز ما را ساخته و حالا در سکوت روزمره، فصل پایانی کتاب زندگیشان را مینویسند. سالمندان، چراغهای روشنیاند که مسیر امروز ما را با نور تجربه و داناییشان روشن کردهاند. آنان نسلهاییاند که با کمترین امکانات، بیشترین خدمت را به خانواده، جامعه و کشور ارزانی داشتند؛ بدون آنکه در پی پاداش مادی باشند. همانها که در روزهای دشوار، ستون ایستادگی و در لحظات شیرین، مایه همبستگی بودهاند. خراسان جنوبی، با اقلیم سخت و دلهای مهربانش، چهره برجستهای از این قشر ارزشمند را به نمایش گذاشته است. در روستاهای مرزی، در کوچههای خشتی بیرجند، در باغهای زرشک و زعفران، سالمندانی زندگی میکنند که میراثدار فرهنگ، زبان، آداب و زمینهای حاصلخیز این استاناند. آنان همان پدران و مادرانی هستند که فرزندانشان به شهرهای دور مهاجرت کردهاند، اما هنوز هم چراغ خانه را روشن نگاه میدارند. مشکلات سالمندان در خراسان جنوبی صرفاً اقتصادی نیست. کمبود امکانات درمانی، نبود مراکز تخصصی طب سالمندی، و فاصله زیاد مراکز خدماتی برای روستاها، رنج مضاعفی ایجاد کرده. بیمارستانهای شهرستانها اغلب تجهیزات محدودی دارند، و یک بیماری ساده میتواند به سفر طاقتفرسا به مرکز استان یا حتی استان دیگر تبدیل شود. از منظر اجتماعی، بسیاری از سالمندان استان به دلیل دوری فرزندان، دچار انزوای ارتباطی شدهاند. رسانهها کمتر به زبان و دغدغههای این نسل توجه میکنند و برنامههای فرهنگی و ورزشی برای آنان تقریباً وجود ندارد. این غفلت، علاوه بر کاهش کیفیت زندگی، زمینهساز افسردگی و افت سلامت روانی است. روز جهانی سالمندان بهانهای است برای بازنگری جدی در سیاستهای محلی و ملی. اگرچه مسئولیت اصلی با نهادهای حمایتی و دولت است، اما جامعه مدنی، رسانهها و حتی بخش خصوصی هم میتوانند سهمی ایفا کنند. در خراسان جنوبی، ایجاد «خانههای دوستدار سالمند» در مراکز شهرستانها و تجهیز خانههای بهداشت روستایی به امکانات مراقبت دورهای، میتواند گام اول باشد. همچنین توسعه حملونقل قابل دسترس برای سالمندان بهویژه در مناطق سردسیر و دورافتاده نه یک امتیاز، بلکه یک حق است. اما مهمتر از همه، تغییر نگرش عمومی به سالمندان است. ما بهعنوان فرزندان، همسایگان و شهروندان این استان باید بفهمیم که «پیری» پایان خط نیست؛ بلکه مرحلهای از زندگی است که میتوان آن را با کرامت، نشاط و مشارکت اجتماعی گذراند. هر بار که به سالمندی گوش میدهیم، در واقع تاریخ زنده را ورق میزنیم. نهم شهریور، فرصتی است برای یادآوری به خودمان که اگر امروز چشممان را بر نیازها و خواستههای سالمندان ببندیم، فردا این چرخه، گریبان ما را خواهد گرفت. خراسان جنوبی با همه محدودیتهایش، میتواند پایلوت احترام و حمایت همهجانبه از کهنسالان باشد؛ به شرط آنکه مدیران، مردم و رسانهها، این قشر را نه به چشم مستمریبگیران خاموش، بلکه بهعنوان سرمایههای اجتماعی فعال ببینند. امروز، بیاییم سالمندان را از سایه فراموشی بیرون بیاوریم؛ چون هر لبخند یک مادر بزرگ، و هر سخن یک پدر پیر، تکهای از ریشههای ماست که اگر بخشکد، آینده هم از شادابی میافتد. این یادداشت، یک دعوت است: برای نگاه دوباره، دستگیری دوباره، و شنیدن دوباره همان صدای آرامی که سالهاست از دل خراسان جنوبی به گوش میرسد. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)
در آیین قدردانی از دستاندرکاران نمایشگاه فرصتهای مشترک ایران و افغانستان، نماینده نهبندان و سربیشه

