• رجب زاده

این یک توصیه نیست . تلاشی برای به اشتراک گذاردن تفکر درباره مفهوم عملی انسانیت است. درباره آن ها که با چشم های قلب شان به چرایی وجود یافتن خود می نگرند. دلتان برای معجزه تنگ نشده است ؟ انسان کیست ؟ او برای چه خلق شده ؟ ما با چه هدفی به وجود آمده ایم ؟ قصد شروع یک بحث فلسفی را ندارم که این سوالات به هیچ وجه فلسفی نیست. پاسخ این ها در روزهای زندگی همه ما پیداست. در این روزها که هراس از محدودیت برخورداری ها و امکانات زندگی بسیاری ازما را در لاک خود فرو برده و بی توجه به اطراف و دیگران کار خود را پیش  می بریم و اگر ذره ای از انسانیت مان باقی باشد دراین پرداختن به خود ، فقط آسیبی به دیگران نمی رسانیم. اما بسیاری با عبور و فاصله گرفتن ازمرز های انسانیت برای خود پردازی ، حق های بزرگ پایمال کرده اند. از این بسیاری ، بسیار گفته ایم . اما دربین ما ، وجود دارند انسان هایی که می دانند برای چه خلق شده اند. شما می دانید ؟ ایا ما آمده ایم که برای خانه و خودرو و داشتن های بیشتر با روزگار دست و پنجه نرم کنیم یا حقی را ناحق کنیم و صاحب مالی شویم؟ این یک سوال عمیق است . در مفهومش غرق شوید . لحظه ای با خود بگویید اگر براستی بر نیاز فردی آگاه شدید حاضرید برای کمک به او برای درک علت وجود تان، خودرو یا سرمایه خود را واگذار کنید؟ جواب دادن برای خیلی هایمان سخت است . ترس از دست دادن، ترس از نیاز پیدا کردن خود و فرزندانمان و … این ها همه ما را از پاسخ دادن به این سوال دور می کند. ترجیح می دهیم آن را از ذهن دور کنیم . غافل از اینکه ماموریت ما د راین جهان پرورش انسانیت مان است ، بالا بردن سطح آن ، با زدودن لوث وابستگی از روح مان و نجات دادن دیگران از حوالی ناامیدی .
چشم های خدواند را می دیدم، در آن لحظه های تاریک و صدای او را می شنیدم تا درس جدیدی از زندگی را درک کنم . درسی که در بزرگی نگاه انسان های نیکوکار نهفته و جان را با لذتی توصیف نشدنی از کمک مهربانانه به دیگران آشنا می کند. طعمش را که بچشی ولعی عجیب برای پیوستن به گروه چنین انسان هایی ، ذهنت را پر می کند. من انسانی را دیدم که یاد گرفته چگونه انسان باشد، در همین روزگار که همه درگیریم با داشتن های بیشتر، می درخشند انسان هایی که برای شادمانی و آسوده خوابیدن دیگران از داشته های خود می گذرند و درخشش روحشان جذبت می کند. آن قدر در آموختن انسانیت تواناشده اند که خداوند آن ها که دل به درگاهش گره زده اندرا به خانه آن ها هدایت می کند. چه خانه زیبایی، خانه ای از مهر ، از درک انسانیت ،خانه ای که نسیمی لطیف از بهشت دارد. تنها بعد قابل درک از جهان ابدی در این دنیای فانی ، ثروت بزرگی برای خریدن چنین منزلی نیاز دارید و آن گذشتن از داشته ها برای کمک به دیگران است. دیگران، دیگر انسان ها ، این خانه مقام آن هایی است که براستی جانشین خدا بر زمین باشند. می توانید جانشین خدا بر زمین باشید؟ می توانید با هر سطح از داشته ها ، سطوح انسان ماندن تان را ارتقا دهید ؟
آن بخت که را باشد کاید به لب جویی
تا آب خورد از جو، خود عکس قمر یابد