یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

دولتمردان، نیروی مردم را قدر بدانند

بهروزی فر

سال 1360 که سازمان مجاهدین خلق با استفاده از دو فرصت جنگ در مرزهای میهن و اختلافات داخلی، حریم امن مردم را در داخل کشور متزلزل ساخت و با اهداف شوم خود در بازه زمانی بسیار کوتاهی حدود ۱۹ هزار نفر را در سراسر ایران، ناجوانمردانه ترور کرد. اتفاق تلخ و فضای ملتهبی که هیچ گاه از تاریخ این مرز و بوم زدوده نخواهد شد. ترور آیت ا… خامنه ای، امامان جمعه، شخصیت های سیاسی و بزرگان محلی در نقاط مختلف کشور، شهادت آیت ا… بهشتی رئیس قوه قضاییه و ۷۲ نفر از مدیران ارشد نظام در پی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و… همه و همه دست به دست هم دادند تا بی کفایتی رئیس جمهور وقت بر همگان محرز شود و در اقدامی بی نظیر، بنا به توصیه حضرت امام خمینی، مجلس شورای اسلامی مسئله عدم کفایت سیاسی بنی‏صدر را به بحث گذاشت و او را از ریاست جمهوری عزل نمود. با امنیتی شدن فضای کشور، در کمترین بازه زمانی ممکن، زمینه برگزاری انتخابات در دوم مرداد ماه 1360 فراهم شد و محمد علی رجایی که تا قبل از این، نخست وزیر بنی صدر بود، با کسب 90 درصد آرای مردمی- ۱۲ میلیون و ۷۷۰ هزار و ۵۰ رأی از مجموع ۱۴ میلیون و ۵۷۳ هزار و ۸۰۳ رأی مأخوذه – رئیس جمهور شد و مراسم تنفیذ او، توسط امام خمینی (ره) در ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ برگزار گشت. رجایی، به جهت شناخت کاملی که از محمد جواد باهنر داشت، وی را به عنوان نخست وزیر دولت خود انتخاب کرد و با تشکیل کابینه‏ای انقلابی و جوان، در صدد برآمد مشکلات ناشی از بحران های اقتصادی، شرایط جنگی، اشتغال، تورم و… را که بیشتر آنها به دلیل مصروف شدن وقت مسؤلان در اختلاف با بنی‏صدر لاینحل مانده بود، مرتفع نماید. او برای رسیدن به اهداف عالی خود، برنامه های متعددی داشت اما دریغ که نااهلان فرصت ارائه کامل آنها را ندادند. عمر مفید ریاست جمهوری رجایی به یک ماه نمی رسید که فاجعه انفجار مهیب ساختمان نخست ‌وزیری رقم خورد و در زمان برگزاری جلسه فوق العاده دولت، او به همراه محمد جواد باهنر و چند تن دیگر از مقامات کشور به شهادت رسیدند. راویان تاریخ، مسببین این ترور بمب گذاری هدفمند را هم سازمان مجاهدین خلق می دانند. دوران کوتاه مدیریت او در عرصه های وزارت آموزش و پرورش، نخست‏وزیری و ریاست جمهوری، یادآور مدیریتی درخشان با تکیه بر اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی بود. وی در این دوران کوتاه هرگز حقیقت را فدای مصلحت نکرد و بر اجرای قانون و عمل به ضوابط و پرهیز از روابط و خویشاوندگرایی در امور اصرار ورزید. به گونه ای که همان سادگی و زهد قبل از انقلاب نیز در عرصه مدیریت وی با کمترین تغییر، آشکار و هویدا بود، تا جایی که برخی او را در مسند ریاست جمهوری با همان پوشش و رفتار ساده دوران معلمی‏اش در دهه‏های چهل و پنجاه می‏دیدند. انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور ماه 1360 و شهادت دو اسوه علم و تقوا، محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند، دلیل خوبی برای انتخاب هفته ای در تقویم مناسبت ها به نام هفته دولت بود. علت انتخاب این مناسبت هم این است دولت شهید رجایی، نخستین دولتی بود که پس از حاکمیت لیبرال‌ها بر کشور، عهده‌دار امور شد و در حالی که مردم چشم انتظار، اتفاقات خوشایندی بودند، در آن دوران بحرانی، بیشترین حد تلاش و کوشش را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب از خود نشان داد و به جهت شفافیت در امور، خود را در معرض سؤالات و درخواست های مردمی قرار داد تا مبادا در انجام خدمت، ذره ای خلل و خدشه وارد گردد. در این زمینه از شخص شهید رجایی نقل شده که می گفت: “شما باید هر وقت من را می بینید، بپرسید چه می کنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده که برای مستضعفان چه کرده ای؟” این خصوصیت و ویژگی شهید رجایی، همان نکته مورد تأکید خداوند در آیات شریفه قرآن کریم است، آن جا که حاکم و سرپرست اجتماع را، امین و نگهبان آن جامعه می‌داند، ارتباط تنگاتنگی میان دین و دولت قائل است و می فرماید:”خداوند مالک حکومت و دولت است و آن را به هر که بخواهد می دهد و از هر که بخواهد می گیرد”. و این تأکید به آن معناست که دولتمردان در نظام اسلامی، تابلوی نظامند و خوب و بد عملکردشان به حساب نظام نوشته می شود، لذا این وظیفه دولتمردان است که در تراز انقلاب اسلامی عمل نمایند و مدیر انقلابی، مسئولیت را امانت و به دور از خیانت می‌داند، دغدغه گسترش دین را دارد، به دنبال تحقق عدالت اجتماعی است، خود را خادم مردم می داند، عمل به قانون را در رأس برنامه های خود دارد، شایسته‌سالار است، همسان و همتراز با محرومین زندگی می کند، در پیگیری امورات مردم از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند و در وفای به عهد بر همگان مقدم است، چون می داند الگو و اسوه دیگرانی است که در مجموعه مدیریتی او شاغلند. امام علی(ع) نیز با تأسی به آیات قرآن کریم و با آگاهی کامل از جایگاه و پایگاه اجتماعی مدیران، در نامه‌ای به حاکم آذربایجان می‌نویسد:”مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده و بالادست تو، از تو حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه، میان مردم رفتار کنی”. و این همه مؤید این مهم است که در نظام اسلامی همه افراد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و هیچ کس نمی تواند بر خلاف قانون، میل و اراده خود را به دیگران تحمیل نماید، طبقات محروم و پا برهنگان جامعه، مورد عنایت خاص دولتند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه بزرگ دولتمردان محسوب شود، و چون چنین رویکردی بر جامعه حاکم است، مردم پشتوانه های محکم دولت می شوند و در انجام امورات، همراهی و همگامی خود را دریغ نمی کنند. گواه این مطلب هم در بیانات رهبر معظم انقاب به خوبی مشهود است؛” ذخیره معنوی شما (دولتمردان) یکی توکل به خداست و یکی اعتماد به این مردم مؤمن و صادق، فداکار، علاقه‌مند به مسئولان، علاقه‌مند به اسلام و علاقه‌مند و قدردان نظام جمهوری اسلامی که هرجا از طرف مسئولان نظام از این مردم کمکی خواسته شد، آنچه در اختیارشان بوده، در اختیار ما قرار دادند و حجت را بر ما تمام کردند… هیچ دولتی بدون کمک و همیاری مردم نمی‌تواند موفق شود. توصیه من به مردم و تمامی دستگاه‌های دولتی آن است که نیروی مردم را قدر بدانند”.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت