شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

در احوال برخی مدیران استان که تاب و تحمل ندارند

هرم پور- در یک جامعه ی توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته، برای یافتن مقصران رویداد غم انگیز توسعه نیافتگی، عموماً باید به دنبال چند گروه خاص بود؛ گروهی که مدیران پرمدعا اما بی تدبیر و فاقد سواد و جسارت هستند، گروهی که نخبگان زمان نشناس هستند، و گروهی که مردم غیر مطالبه گر یا راضی به همین شرایط موجودند. نقطه ی تلاقی همه ی این ها به یک خط الرأس در منتهای تلاش ها می رسد که می باید طعم شیرین توسعه را می چشید و افکار عمومی نام دارد. نماینده افکار عمومی هم، صدا و فریادی است که از زبان و دهان عموم جامعه بیرون می آید و ابزار انتقال این صدا هم رسانه است. همواره گفته ام و نوشته ام که متأسفانه بر خلاف بسیاری از نقاط کشور، در خراسان جنوبی، نسبت ها و معیارها در تناسب با همدیگر تعریف نشده اند. گاهی ما بسیار تندتر از دیگرانیم و گاهی بسیار کندتر. گاهی بسیار بی خبرتر از همه جای کشوریم و گاهی باخبرتر از همه جا. در روند مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی نیز با چین عدم تعادل هایی به شدت روبرو هستیم. یکی از نمادهای این عدم تعادل، کم تحملی و فقدان صبوری در جامعه ی استانی ما به ویژه در بین مدیران نسبت به رسانه هاست. رسانه نقش آگاهی بخشی و اثرگذاری فکری و اندیشه ای بر اجزاء جامعه دارد، و هر حرکتی در کاهش یا توقف حرکت مطالبه گرانه رسانه، حتی اگر متوقف بر برخی نقدهای گزنده ی رسانه ای باشد، به شدت نکوهیده و غیرقابل باور است. خراسان جنوبی، به دلایلی که بارها ذکر آن رفته و یکی از مهم تری این دلایل، کم صدایی یا بی صدایی یا بسامدهای پایین صدای مردم و مطالباتش در سطح کشور است، به ظور مضاعفی نیازمند رسانه های قوی تر است و لاجرم باید پذیرفت مسئولی که این کم صدایی یا بی صدایی مردم را می داند، از قضا خود را از جنس مردم معرفی می کند و به دلیل دسترسی های بالاتر و بیشتر، از عمق مشکلات در جامعه استانی ما آگاه تر است، اگر خواسته یا ناخواسته به سمتی برود که به خود جرأت بدهد حلقوم رسانه را در دست بگیرد و به تاوان انتشار یک نقد یا یک تیتر یا ارائه یک آمار، آن را بفشارد، باید بداند که اولاً از نگاه مردم، مدیری نالایق و غیرقابل تحمل است، ثانیاً فشردن گلوی رسانه، فشردن حلقوم فریاد دادخواهی و مطالبه گری مردم است که بارها در سخنان رهبر معظم انقلاب به شدت مذمت شده و از آن پرهیز داده شده است، و ثالثاً باید بداند و بفهمد که نمی تواند و نباید برای یک رسانه ، برای یک روزنامه، برای یک نماینده ی افکار عمومی، تعیین تکلیف کند، یا خط و نشان بکشد یا تهدید را به واسط یا بلاواسطه برساند و یا حتی به اقدامات سطحی و مضحک انتقام جویانه روی بیاورد. رسانه ای در استان به عنوان نماینده افکار عمومی، به درستی و بر اساس قواعد حرفه ای خود تشخیص داده که باید یک خبر مهم را به عنوان یک تلنگر عمومی به شرایط اجتماعی جامعه، تیتر بزند. وقتی خبر درست است، وقتی جامعه عطش شنیدن این خبرها را دارد، وقتی گوش ها و هوش ها با چنین تیترهایی تیز می شوند و کارهای مهم انجام می شود، به چه حقی و به چه حکمی مسئولی این را بر نمی تابد و اقدامات تلافی جویانه انجام می دهد؟ چنین شرایطی در استان اگر تداوم پیدا کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جز این است که سرمایه های اجتماعی را یکی یکی از دست خواهیم داد؟ جز این است که جو بی اعتمادی را در جامعه رسوخ می دهیم؟ جز این است که با بازی کردن نقش سانسورچی، به یک روزنامه یا رسانه با سابقه ی چندین و چندساله، اینطور القا کند که باید خبرهای خاصی را که مطابق میل ایشان است بزنند و از درج خبرهای دیگری که احیاناً پا روی دم ایشان گذاشتن است خودداری کنند؟ آیا می شود حد و حدود این دم را مشخص کنند که حداقل ما رسانه ای ها جای پای بهتری بتوانیم پیدا بکنیم و مدام روی دمشان نباشیم؟ از دستگاههای مسئول و محترم در استان به ویژه برخی از متولیان حوزه روابط عمومی و فرهنگ و رسانه در دستگاههای اجرایی عالی استان این انتظار می رود که : 1 – در کنار همه ی کلاس های بدو خدمت و ضمن خدمت و پایان خدمت برای برخی مدیران عزیز استان، دو واحد آشنایی با تعامل رسانه ای هم برای آنها بگذارند تا علاوه بر یاد گرفتن ادب تعامل با رسانه، تاب آوری رسانه ای و روحیه ی پذیرش خودشان را هم بالا ببرند. 2 – حد و حدود و مرزهای بی پایان رسانه ها در انجام تکالیف و رسالت هایش را به عزیزان مدیر در استان یادآوری کنند و به این عزیزان بفرمایند که رسانه ها، به هیچ عنوان در درج یا حذف و تعدیل خبرها یا تیترهایشان، مجبور به اطاعت از دستورها و تهدیدهای حضرات نیستند. یک رسانه، قانون را می داند، می شناسد و برایش حرمت قائل است. 3 – به برخی مدیران عزیز در استان این نکته ی مهم را یادآور بشوند که رسانه های استان، از آنها به شدت غمخوارتر و دلسوزتر و در عین حال آگاه تر به شرایط استان هستند. لذا پا را از گلیم درازتر کردن، حرف و حدیث پراکندن، تهدید به میدان آوردن و …به جای انجام درست و مناسب رسالت های مدیریتی، نه تنها هیچ سودی ندارد، بلکه حرکت توسعه محور استان را کُند و مسیر را سخت و طولانی تر می کند. 4 – رسانه ها هم آنچنان زبان بسته نیست که هر اقدامی را بربتابد. گاهی یک رسانه، آنهم در یک استان، حرف هایی از بعضی مدیران و مجموعه های مدیریتی تحت امرشان دارد که شاید برای مردم عزیز، علیرغم تلخ بودن و عجیب بودن، هم شنیدنی و هم جالب باشد. رسانه ها، به ویژه رسانه ی مکتوب، جایگاه خاصی دارند. بنابراین توصیه ما به بعضی از مدیران عزیز استان این است که بیاییم حرمت هایمان را بفهمیم، پاس بداریم و برای با ارزش ماندنشان، تلاش کنیم.قطعاً مدیری که تاب یک تیتر یا خبر را ندارد، تاب نقدها و مطالبات مهم تر را هم نخواهد داشت، و این، غم نامه ای بزرگ است.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09304943831 یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت