کاری- سه روستای مرزی لجونگ، کلاته
بلوچ و دامدامه در خراسان جنوبی، سالهاست
با بحرانهای چندجانبهای روبهرو هستند: کمبود شدید آب آشامیدنی، خشکسالی، فقر و بیکاری، محدودیت آموزشی، نبود امکانات بهداشتی و درمانی و کمبود زیرساختهای زندگی. زنان و کودکان با دلی پر از امید و نگرانی به سراغ خبرنگاران آمدند، نامهها و گلایههایشان را برای مسئولان آوردند و از زندگی طاقتفرسای روزمرهشان گفتند؛ زندگیای که بیتوجهی مسئولان و کمبود منابع، آن را غیرقابل تحمل کرده است.
وارد سه روستای مرزی که میشویم، جمعیت
زنان، دختران و کودکان به سوی ما میآیند. چهره سوخته برخی نشان از بیماریهای پوستی دارد و نگاههای نگرانشان، بیانگر روزهایی سخت و طاقتفرساست. کودکان با دستان کوچک خود نامههایی به دست دارند که خطاب به مسئولان نوشتهاند و زنان، با صدایی آرام اما پرامید، از مشکلات زندگیشان سخن میگویند. گرچه بنیاد مسکن، بهزیستی و کمیته امداد حمایتهایی انجام دادهاند، اما بسیاری از مشکلات هنوز پابرجاست و مردم منتظر تحقق وعدهها هستند. یکی از زنان روستایی در کنارم راه می رود. او با بیان اینکه میخواهیم صدایمان به گوش مسئولان برسد. شاید کسی گوش کند، ادامه می دهد: نامههایمان را هم آوردیم تا مشکلاتمان دیده شود. سالهاست کسی به حرف ما گوش نداده است. اسما با اشاره به اینکه زندگی ما روز به روز سختتر میشود و کمک کافی نمیبینیم، خاطر نشان می کند: خیلیها خانهشان خراب است و وسایل اولیه زندگی را ندارند. اگر مسئولان توجه کنند، میتوانیم در روستایمان بمانیم. کودکش را در آغوش می کشد و اضافه می
کند: جادهها خراب است و رفت و آمد برای ما
و بچهها سخت است.حتی برق و گاز پایدار نداریم و زندگی روزمره ما تحت فشار است.
چند دختر نوجوان جلوی در خانه صف می کشند و یکی از آنها با بیان اینکه دوست داشتم پرستار شوم، اما مدرسهای بعد از ششم نداریم، ادامه می دهد: وسایل هم نداریم، مجبور شدیم درس را رها کنیم وی با بیان اینکه دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم، اما وسیله و هزینه نبود.ادامه می دهد: برخی دوستانم به سربیشه رفتهاند تا درس بخوانند، اما ما توانش را نداریم.، پدرش ادامه می دهد: بچههایم بعد از ششم یا در خانه میمانند یا قالی میبافند. آرزوهایشان ناتمام مانده است.یک زن روستایی هم با بیان اینکه مردان برای کارگری به شهر یا مرز میروند و زنان و دختران در خانه میمانند.، ادامه می دهد: بسیاری حتی وسایل اولیه زندگی را ندارند و جادهها، برق و گاز پایدار هم در دسترس نیست .وی می افزاید: اگر مسئولان توجه کنند، میتوانیم در روستایمان بمانیم و زندگی کنیم، اما اکنون مجبوریم به شهر برویم تا نان و آب پیدا کنیم. یکی دیگر می گوید: بیکاری و فقر باعث شده خیلیها مهاجرت کنند و جوانان از روستاها بروند. به گفته وی این مهاجرت انسجام اجتماعی را از بین برده و زندگی را سختتر کرده است..
بحران آب؛ قنات خشک و تانکر ناکافی
وی با اشاره به اینکه در کلاته بلوچ قناتها خشک شدهاند و حتی اگر تانکر آب بیاید، کافی نیست. خاطر نشان می کند: آب از چاه هم کم میآید. ما زنها مجبوریم کیلومترها برویم تا آب بیاوریم. وی اضافه می کند: حتی
برای کشاورزی و دامداری هم آب کافی نداریم.
هر سال که خشکسالی میشود، زندگیمان سختتر میشود.یکی زن دیگر روستایی خاطر
نشان می کند: بعضی خانهها حمام دارند، بعضیها نه. برای آب آشامیدنی باید تلاش زیادی کنیم. یکی از مردان روستا هم با بیان اینکه خانههای ما نیمهکاره است، ادامه می دهد: بنیاد مسکن، بهزیستی و کمیته امداد کمک کردهاند، ولی هنوز مشکلات بسیاری داریم.وی خاطر نشان می کند: وسایل ابتدایی زندگی مثل یخچال، فرش و تجهیزات خانه را نداریم. سالهاست منتظریم، اما کسی به حرف ما گوش نمیدهد.
آفتاب سوزان و بیماریهای پوستی
صورت برخی از بچه ها سوخته است، حتی دندانهای بسیاری از انها خراب شده است. مادر یکی از آنها با بیان اینکه بچههایم هر روز تاول میزنند و مشکلات تنفسی دارند.، ادامه می دهد: گرد و خاک موسمی نفس کشیدن را سخت میکند و آفتاب پوست را میسوزاند. وی می افراید: رمانگاه و پزشک کافی نداریم و بیماریهایمان درمان نمیشود.یکی دیگر اضافه می کند: افراد سالمند و بیماران به سختی مراقبت میشوند، کمک و درمان کافی نیست. وی درخواست می کند: پزشکانی برای درمان کودکان به روستا آمده چرا که نگران سلامتی کودکانشان هستند.
وام ۳۰ میلیونی؛ وعدهای که عملی نشده
دو زن روستایی هم از وعده محقق نشده گلایه مند هستند یکی از آنها با بیان اینکه چند سال است که وعده دادهاند سی میلیون تومان وام بدهند، اما هنوز به ما نرسیده است، ادامه می دهد: این وام میتوانست خانههای نیمهکاره ما را تکمیل کند و وسایل زندگیمان را تامین کند، اما هنوز خبری از پرداخت آن نیست.. به گفته وی منتظر بودیم تا زندگیمان کمی راحتتر شود، ولی کسی به حرف ما گوش نمیدهد. وی با اشاره به اینکه حتی وقتی با مسئولان بنیاد مسکن یا بهزیستی تماس میگیریم، میگویند پیگیر هستند، اما هیچ اقدام عملی نمیبینیم.، یادآور می شود: این وام میتوانست به ما کمک کند در روستا بمانیم و زندگی کنیم، اما تا وقتی پرداخت نشود، امیدمان کمرنگ میشود.
سه روستای مرزی استان با کمبود شدید آب، فقر و بیکاری، محدودیت آموزشی، نبود امکانات بهداشتی و کمبود زیرساختهای زندگی دست و پنجه نرم میکنند.تحلیل نهایی نشان میدهد که بدون توجه عملیاتی، مدیریت منابع آب، تأمین زیرساختها و وسایل زندگی، این مناطق همچنان در چرخه محرومیت باقی خواهند ماند و نسل جوان قربانی شرایط سخت خواهد شد.
