بهروزی فر – گفت : سال گذشته ، بچه ها سر به جانم کردند که خانه را عوض کنم. گفتند، تکراری شده و باید تنوع ایجاد کنی و از این حرف ها. افتادم دنبال خانه ای که هم متراژ خانه خودم و ویلایی باشد و البته قدری تازه سازتر… اما هر چه بیشتر گشتم، بیشتر نگران شدم . جُستن هایم که به بن بست رسید، به این نتیجه رسیدم که با سرجمع مبالغ وام و پس اندازمان، دستی به سر و گوش همین خانه بکشیم و تغییراتی ایجاد کنیم تا شرایط بهتری پیدا کند و به عبارتی یک تیر و چند نشان باشد . خلاصه کلام اینکه با عقد قرارداد با یک پیمانکار، خانه را موقت تخلیه کرده و مشتاقانه صابون بنایی را به تن مالیدیم . یک روز دنبال کاشی و سرامیک بودم، روزی هم در پی ورق کمد و کابینت، وقتی هم به دنبال شیرآلات و… و تا چشم باز کردم دیدم این بنایی مختصر، مثل چاه ویل همه موجودی حسابم را تخلیه کرد ولی تمام دلخوشی مان این بود که خانه تقریباً باب میل مان شده بود. گفتم: اگر همه چیز قشنگ و باب میل است که مشکل چیست؟! گفت: الان دو سه ماهی است در خانه جدید مستقر شده ایم، چند جایی از آن سبد آبچکان ظرفشویی استیلی که با راهنمایی صاحب مغازه به بهترین کیفیت خریده بودم، زنگ زده است. برای گلایه از جنسی که فکر می کردم به من انداخته، نزد مغازه دار رفتم و در عین ناباوری با عذرخواهی او مواجه شدم و گفت آن آبچکان یک سال گارانتی – ضمانت – دارد، بیاورید تا ارجاع دهم، گفتم اگر بعدی هم زنگ زد چه کنیم؟! گفت باز هم پس می فرستیم، و من آبچکان را باز کرده و پس دادم. او ادامه داد: این اتفاق برای دستگیره های در حمام و سرویس بهداشتی هم افتاد، بعد از دو هفته دستگیره ها حالت خوردگی پیدا کرده و لعاب روی شان ریخت. دوباره همان آش و همان کاسه، فروشنده این بار هم بی کیفیت بودن جنسش را پذیرفت و گفت؛ قبل از شما هم یکی دیگر از مشتری های مغازه آمده و قرار است بعد از تعطیلات عیدفطر که کارخانه باز می شود، زنگ بزنم و پیگیری کنم. حرف هایش چقدر شبیه صحبت های آن بنده خدایی بود که لنت ترمزهای ماشینش را سه ماه قبل عوض کرده بود و در همین مدت کوتاه به صدا آمده و خیلی زود ساییده بودند و او بناچار به دنبال خرید لنت هایی بهتر بود که در بازار نمی یافت . یا مثل او که پنجره های منزلش را برای مدیریت انرژی، با کلی هزینه دو جداره کرده بود و نمی توانست علت نشتی آب را از لای شیشه هایش در اولین بارندگی بفهمد. حرف های این شهروندان، خاطره یک دوست را در ذهنم زنده کرد که گوشی تلفن همراهی خریده بود از یکی از این نشان های بنام و معتبر دنیا، بعد از دو ماه استفاده متوجه شده بود اگر حالت برجستگی روی لنز دوربین قدری تغییر کند، ضمن اینکه احتمال شکستن لنز کمتر می شود، کیفیت کار در آن نوع خاص، خیلی بالاتر می رود، ایمیلی به شرکت ارائه می کند و آن چه به نظرش رسیده را می نویسد، چند ساعت بعد ایمیلی دریافت می کند و بعد هم تماسی مبنی بر یک تشکر ویژه از پیشنهادی که ارائه شده بود و پاداشی به اندازه آخرین مدل یک گوشی یا لپ تاپ از تولیدات آن کارخانه که مشتری به سلیقه خودش از یکی از شرکت های پخش آن کارخانه در هر کشوری که صلاح می داند، تهیه کند . جمع بندی همه این حرف ها که قطعاً مشابهش را خیلی ها دیده و لمس کرده اند، این است که رضایت مشتری از کیفیت کالایی که می خرد، شرط اصلی در رشد تولید است، مشتری زمانی که کالایی بدون نقص از کارخانه ای تحویل بگیرد، بهترین مُبَلِّغ برای آن واحد تولیدی است و همین تبلیغات شفاهی که خیلی بیشتر از تبلیغات تلویزیونی و نصب بنر در سطح شهرها و… بُرد و بُرش دارد، می تواند به رونق در تولید و افزایش میزان فروش کالاها کمک کند. جهش تولید شرط و شروطی دارد و قطعاً با عرضه کالای دارای نقص و بی کیفیت محقق نمی شود. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)