شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

تقدیم به قربانیان کرونا

رجب زاده – توصیف حال شان چه دشوار است. چه قدر کم در موردشان می دانیم. حتی می ترسم خود را جای رفتگان یا بازماندگان شان تصورکنم. چه دلتنگ اند برای عزیزانی که تا چند هفته قبل در کنارشان بودند، لحظات آخرشان چه غریبانه گذشت. شاید بدون فرصت نگاهی که در ذهن به یادگار بماند و با زنده به گور شدن امیدی که تلقین می کرد او بازمی گردد. این روزها بسیار طاقت فرساست. انگار هر روز در ساعتی مشخص ، وقتی آمار مبتلایان اعلام می شود و فوتی ها به رقمی بیشتر از روز قبل می رسد، غم هراس انگیزی قلب بشریت را می فشارد.آن 95 هزار و 700 نفر از جهان ،
در بین شان 4 هزار و 100 قربانی در ایران و 30 و چند نفری که از میان آن ها در خراسان جنوبی در کمتر از دو ماه راهی برای نفس کشیدن نیافتند، همه انسان هایی بودند که در همسایگی ، در شهر، کشور و جهان ما می زیستند و باور نبودن شان چه بسیار سخت است. خداوندا در کدامین فصل از زندگی بشر به نظاره ما نشسته ای؟ این روزها چه بسیار سخت می گذرد. ذهن آدمی در هر دوره این بحران، مسیری برای تغییر اندیشیدن به سختی ها، غم ها و هراس ها می باید. فکر می کنم بشر در شوک است. ما هنوز نمی دانیم چه شده است ؟ ما هنوز نمی توانیم قبول کنیم که چنین حادثه ای در روزهای زندگی ما رخ داده است. تاریخ ، حقایقی برای عرضه دارد اما مگر نه اینکه انسان تاریخ را هم یارای باور ندارد. چه عجیب است این آدمیزاد. مرگ ، حادثه ناگوار این روزها ، تکرار می شود و عددها، توصیفش می کنند؛ عددهایی که بی رحمانه فقط بالا می روند. رواست از این درد فراگیر سینه چاک دهیم و فغان سرکنیم اما بهت زده ایم همه و هراسان از گرفتاری خودمان در دام مرگبار و نامرئی ویروسی که طاعون زمان ماست و چه بی شرمانه بشر عصرتکنولوژی را تحقیر می کند.
یادداشت محمود دولت آبادی، نویسنده بی نظیر کشورمان را می خواندم که غم رفتگان، تمرکز ذهن بر هراس ابتلا را بر هم و تکانه ای بر بهت این روزهایم زد. روزهایی که بس سخت می گذرد و فکرکردن به سختی بسیار سخت تر از سختی است و همان طور که او نوشته: «چنین واکنشی خاص نه بر اثر نداشتنِ حساسیتِ انسانی‌ست- نه، مربوط می‌شود به میزانِ توانایی سلسله اعصابِ آدمی؛ زیرا در وضعیت کنونی آدمیان بعد از مرگ به نام، خوانده نمی‌شوند، بلکه در شمار اعداد معرفی می‌شوند و ذهن، خود به خود گرایش دارد که از اعداد عبور کند، زیرا باز هم منتظر اعدادی‌ست که بعد از این خواهد آمد.»
اعدادی که مرگ را گزارش دهند چه منحوس اند. رقم هایی که هر چند بی رحم و سنگین اند؛ به وزن فراتر از تحمل آدمی اما اسراری آن سوی پرده برای متولیان فاش می کنند که می تواند راهبردی برای پایان فاجعه انسانی باشد. اسراری که پاسخ ها به چنین پرسش هایی ست ؛ « آنها که رفتند بیشتر از کدام قشر بودند؟ درصد فوت پزشکان و پرستاران ما در مقایسه با دیگر کشورهای درگیر کرونا چقدر است؟ آیا تجهیزات ایمنی کادر درمانی کم است یا در استفاده مشکلاتی وجود دارد؟ فوتی ها بیشتر به چه دلایلی به کرونا مبتلا شده اند؟ این پاسخ ها و تحلیل آمار می تواند مسیری برای کاهش رقم هایی ایجاد کند که در بطن آن جان انسان ها نهفته است. اگر این اقشار کم درآمد هستند که در میان رفتگان تعداد بیشتری را شامل می شوند، باید رویکرد حمایتی از این قشر به طور جد تقویت و از زندگی شان حفاظت شود. از میان این آمار رنج آور گروه های مختلف را با نیازهای مختلف می توان بازیابی کرد و سپس چاره اندیشی. شاید به زودی روزی برسد که هیچ ،
بالاترین ارزش عددی را برایمان به تصویر بکشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت