مهدی آبادی – تا همین چند سال پیش، تعطیلی ادارات و بانکها، تجربهای بود که بیشتر محدود به مناسبتهای تقویمی یا بعضی بحرانهای طبیعی میشد. اما حالا کمتر هفتهای است که مردم ایران، مخصوصاً در استانهایی مثل خراسان جنوبی، با سردرگمی در مقابل تابلوهای «امروز تعطیل است» روبهرو نشوند؛ گاهی بهخاطر کمبود گاز در زمستان، گاهی به بهانه ناترازی برق در گرمای طاقتفرسای تابستان. دولت در ابتدا با تغییر ساعت کار ادارات، جدیتی برای کنترل اوضاع از خود نشان داد؛ ادارات از شش صبح تا یک بعدازظهر فعال شدند. اما این سیاست کافی نبود و بهسرعت تعطیلی پنجشنبهها و اخیراً حتی چهارشنبهها نیز به برخی استانها سرایت کرد.تعطیلیهای ناگهانی و متوالی ادارات، اگرچه بر کاغذ میتواند مصرف حاملهای انرژی را پایین بیاورد، اما در واقع بیشتر شبیه مُسکنی است که درد عمیق را فقط تا فردای بحران عقب میاندازد. واقعیت این است که ریشه مشکل نه فقط در رفتار کارکنان دولت، بلکه بیش از همه در ساختارهای فرسوده و سیاستهای نیمبند گذشتگان است. باید قبول کنیم که سهم دولت و ادارات از مصرف برق و آب در مقایسه با بخشهایی مثل صنعت یا کشاورزی ناچیزتر است. طبق آمار، بیش از ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود و برق عمده هم در فعالیتهای تولیدی و صنعتی هدر میرود. در این میان، تعطیلی ادارات نه بر آب تأثیر جدی دارد و نه بر برق، بلکه نتیجهاش قفل شدن کار مردم و تعویقهای پیاپی در روند توسعهای منطقه است.اما چرا کار به اینجا کشیده؟ شاید بخش زیادی از جواب در تحریمهای اقتصادی و سیاسی باشد که سالهاست سایهشان را بر توسعه زیرساختها انداختهاند. فرصت بهروزرسانی نیروگاهها، سرمایهگذاری بخش خصوصی و واردات فناوریهای کممصرف را از کشور گرفتهاند. دولت مجبور شده با سرهمبندی راهحلهای فوری، روزها را شب کند و شبها را به صبح برساند و این میان، سهم مردم فقط سرگردانی و نارضایتی بوده است. تعطیلات اجباری خدمات را به تعویق میاندازد، برنامههای اداری و بانکی را به هم میریزد، باعث سردرگمی شغلی و اجتماعی میشود و حتی مشاغل کوچک و محلی را که وابسته به خدمات دولتیاند، تا مرز ناامیدی پیش میبرد. .این مدل مدیریت، بیش و پیش از هرچیز به فرهنگ «حل مسئله با صورتمسئلهپاککنی» دامن میزند. بحران برق و آب، مسالهای ساختاری است و به اصلاحات ساختاری نیاز دارد؛ از سرمایهگذاری واقعی در انرژیهای تجدیدپذیر تا اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی، صنعت و حتی ارتقای مدیریت هوشمند شبکه برق و اجرای تعرفههای پلکانی برای مصرفکنندگان عمده. تجربه جهانی نشان داده که دولتهای موفق به جای تعطیلیهای زنجیرهای و سیاستهای مُسکنوار، سراغ ریشهها رفتهاند؛ فرهنگ مصرف را تغییر داده، اقتصاد را دیجیتالی و خدمات را دورکار محور و آنلاین کردهاند تا اختلالات حداقلی شود.همانطور که مشارکت مردم برای صرفهجویی ضروری است، نیاز به دیپلماسی فعال و گفتوگو با دنیا هم حیاتی بهنظر میرسد تا شاید مسیر ورود فناوری و سرمایه باز شود. بحران انرژی نه فقط یک چالش مدیریتی، بلکه بحران اعتماد و امید هم هست. وقتی دولت و مردم فقط با تعطیلی و کاهش وقت مواجه شوند، فضای سردرگمی و بیانگیزگی اجتماعی تقویت میشود. اگر چشمانداز آینده توسعهای نباشد، تعطیلیهای امروز فقط آرامبخش موقت یک بحران عمیق مدیریتی و ساختاری است. باید به روزی رسید که «روز کاری» دوباره معنای خودش را پیدا کند و جدول کاری ادارات، نه با بحران انرژی، که با امید به توسعه منظم شود. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

