به حرمت آنها که قدرشان را نمی دانیم!

بهروزی فر – سرمقاله امروز را اختصاص می دهم به همه آنها که دِین بزرگی به گردن همه ما دارند، آنها که حرمت شان بر همه ما واجب است، آنها که جایگاه اجتماعی و داشته های ذهنی و توانایی خواندن و نوشتن مان را مدیون شانیم، آنهایی که در مقام شان امیر مهربانی ها حضرت علی علیه السلام به زیبایی و خیلی مختصر فرموده؛ “مَن عَلَّمَنِی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنِی عَبداً”. می نویسم به حرمت آنها که برایشان گفتیم؛ باران ببارد، شما تعطیل می شوید، هوا آلوده شود، شما تعطیل می شوید، برف ببارد، شما تعطیل می شوید، بادی بوزد، شما تعطیل می شوید، کرونا بیاید، باز هم این شمایید که تعطیل می شوید، برای عید ۲۰ روز تعطیلید، ۴ ماه تابستان را هم تعطیلید… تعطیلی هاشان را به رخ شان کشیدیم، حال آنکه خودمان حاضر نبودیم کلاس ها مجازی برگزار شوند و بچه ها در خانه بمانند، طاقت تحمل سروصداها و سختی کنارشان نشستن و همراهی با درس ها شان را نداشتیم. می نویسم به حرمت آنها که سهم شان از رفاهیات، تنها حضور در جمع بچه هاست و شادمانه هایی که در کلاس درس رخ می دهد، آنها که نه می توانند از استخرها و سالن های ورزشی شهر رایگان استفاده کنند، نه بُن کارت خرید از فروشگاهی خاص در اختیار دارند، نه کسی به آنها خانه سازمانی می هد، نه از جایی کمک هزینه سفر دریافت می کنند و نه… می نویسم به حرمت آنها که سوی چشمان شان، قدرت دست و پاهاشان و توان تکلم شان را پای ما ریختند، اما کمتر از ما تشکر شنیدند و کمتر دست شان را به گرمی فشردیم و به آنها گفتیم اگر امروز وکیلیم و وزیریم و به جایی رسیده ایم، همه را از شما داریم. می نویسم به حرمت آنها که چند ساعت مانده به لحظه تحویل سال- عصر سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ – حقوق شان را دریافت کردند و تنها چند ساعت، آن هم با دهان روزه وقت داشتند مایحتاج عیدشان را تهیه کنند و بچه ها را برای خریدی مختصر به بازار ببرند. می نویسم به حرمت آنها که مثل خیلی هامان نمی توانند به مدیران مافوق شان دل خوش کنند و به این امیدوار باشند که وزیرشان داعیه دار حق شان می شود، که اگر این بود، هر سال شان دریغ از پارسال نمی شد. می نویسم به حرمت آن گروه از معلمان حق التدریسی که برای رفع نیاز آموزش و پرورش و پر کردن خلأها و کاستی ها، تن به کار دادند اما ماه هاست مابه ازای کارشان حقوق و دستمزدی دریافت نکرده اند و همچنان هم مورد بی مهری اند و حتی اگر وزارتخانه محترم شان عزم کند، معوقات سال های گذشته شان را بپردازد، با هوار هوار و اعلام رسمی همراه است. می نویسم به حرمت آنها که سهم شان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کم نیست اما بهره شان از قوانین حال و روز خوب کُن خیلی کم است. می نویسم به حرمت آنها که بازنشسته که می شوند برخلاف دیگر همتایانشان در سایر دستگاه‌ها و وزارتخانه ها، سال ها باید چشم بکشند تا پاداش پایان خدمت خود را دریافت کنند، آن هم نه به یکباره که دردی دوا شود که بخش بخش و جرعه جرعه که به هیچ کار نیاید. می نویسم به حرمت آنها که حتی برای گرامیداشت روزی که به نام شان در تقویم ثبت شده هم هدیه و پاداشی به حساب شان واریز نمی شود. می نویسم به حرمت آنها که به این بهانه که عده شان زیاد است از خیلی رفاهیات و کمک های ویژه دولت ها محروم مانده اند. می نویسم به حرمت آنها که… دوازدهم اردیبهشت ماه، روز معلم است، روزی برای پاسداشت مقام شامخ بزرگوارانی که همه ما از اقیانوس داشته هاشان بهره برده ایم و به راستی که؛ “آموزگار گرچه خداوندگار نیست / بعد از خدای برتر از آموزگار نیست”. دست شان را می بوسیم، باشد که امسال به تکرار هر سال، تکریم شان و یادآوری زحمات شان به همین هفته ختم نشود. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


بهروزی فر- عصر شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه خبری تلخ، مردم ایران و جهان را در

بیشتر

خبر شهادت آیت الله رئیسی همه ما را شوکه کرد.رئیس جمهوری که الحق مردمی بود

بیشتر

در پی حادثه برای بالگرد حامل رئیس جمهور، آیت الله رئیسی به شهادت رسید.بالگرد حامل

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت