در لحظه زندگی کردن
زندگی کردن در لحظه یا حال به معنی آن است که با تمام حواس خود، هشیار و آگاه به زمان حال باشیم. این به معنی آن است که به گذشته فکر نکنیم یا در آن ساکن نشویم و نیز مضطرب و نگران آینده نباشیم.وقتی ما توجه خود را به زمان حاضر یا حال می دهیم، بر روی کاری که در دست داریم تمرکز می کنیم. ما تمام توجه خود را به آنچه که بایستی انجام بدهیم، متمرکز می کنیم و تا رسیدن به نتیجه پیش می رویم.تصور هر لحظه زندگی، ما را وادار می کند که ارزش آن لحظه را طولانی تر و معنادارتر سازیم. وقتی که در لحظه زندگی می کنیم، بجای جستجوی کمیت زمان، از هر دقیقه لذت می بریم.
دلایل اصلی امروز و فردا کردن
به درستی آگاه نیستیم چقدر زمان برای انجام کار خود داریم.به درستی نمیدانیم پیامدهای منفی تاخیر یا نتایج مثبت ِ به موقع انجام دادن کاری چیست. دقیقا نمیدانیم انجام فعالیت خاصی چقدر زمان میبرد.به اشتباه فکر میکنیم باید حتما در شرایط روحی یا فکری خاصی باشیم تا بتوانیم آن کار را انجام دهیم. ما اغلب تصور میکنیم انجام کاری به زمان زیادی نیاز ندارد و بعدا میتوانیم انجامش دهیم که باعث میشود به خودمان بقبولانیم که هنوز خیلی فرصت داریم تا به آن بپردازیم. یکی از بزرگترین عواملی که منجر به امروز و فردا کردن میشود این باور است که فکر میکنیم باید حتما انگیزه یا رغبت انجام کاری را در زمان خاصی داشته باشیم. واقعیت این است که اگر منتظر بمانید تا چارچوب روحی و فکری خاصی قرار بگیرد تا اقدام کنید، خواهید دید که انگار هیچوقت آن زمان مناسب فرا نمیرسد! تردید هم میتواند نقش مهمی در امروز و فردا کردن داشتن باشد. وقتی هنوز مطمئن نیستید چگونه کاری را انجام دهید یا نسبت به تواناییهای خود تردید دارید، ممکن است مشغول انجام کارهای دیگری شوید و از انجام آن کار اصلی طفره بروید.متاسفانه این تعللها میتوانند تاثیر جدی بر خیلی از جوانب زندگی بگذارند، مثلا وضعیت روانی فرد را به خطر بیندازند. در مطالعهای محققان دریافتند در شروع ترم، دانشجویانی که اهل تعلل بودند، کمترین میزان استرس و اضطراب را داشتند اما در پایان ترم، این قضیه به طرز وحشتناکی تغییر کرد و بیشترین میزان استرس و اضطراب و حتی احساس ناخوشی مربوط به همین افراد بود.
تفکر نقادانه مهارتی برای پیشبینی آینده
برای تقویت تفکر انتقادی، تأمل روی دلایل باورها و اعمال ، از اهمیت به سزایی برخوردار است. فرد همچنین باید اشتیاق زیادی برای درگیر شدن در مذاکرات، اشتباه کردن احتمالی، تغییر عادات بد قبلی، و پرداختن به پیچیدگی های زبان شناختی و مفاهیم انتزاعی داشته باشد. برای تبدیل شدن به فردی با تفکر انتقادی، در ابتدا باید تا آنجا که ممکن است درباره همه چیز به جمعآوری اطلاعات پرداخت تا صرفاً به یک حوزه اختصاصی یا موضوعات خاص محدود نشویم. این مسأله مهم است چون نداشتن دامنه اطلاعاتی وسیع و یا بدتر از آن نداشتن قوه قضاوت صحیح، دیدگاه ما را درحین تحلیل موضوعات یا موقعیت های مختلف محدود می سازد. با وجودی که آگاهی هر چه بیشتر راجع به یک مسأله خاص، بد نیست اما اطلاعات جزئی در قضاوت راجع به موضوعات دیگر که محتوای متفاوتی دارند، کاملاً بی فایده و بلااستفاده خواهد بود. بجای اینکه با پرداختن بیش از حد به جزئیات هرموضوع، زمان و نیروی فکر خود را بیهوده صرف کنید سعی کنید با بررسی اصول کلی موضوعات مختلف، به دامنه اطلاعات خود بیفزایید. تفکر نقاد مستلزم استفاده فعالانه از هوش، اطلاعات و توانایی ها به منظور مواجهه موثر با موقعیت های زندگی است. زمانیکه نقادانه فکر می کنیم، منتظر نمی مانیم که اتفاقی بیفتد، بلکه در فرایند رسیدن به اهداف، تصمیم گیری و تحلیل موضوع فعالانه درگیر می شویم. تفکر فعال شامل تلاش های هوشیارانهای برای موفق شدن در حل مشکلات است. وقتی منفعلانه عمل می کنیم، در واقع اجازه دادهایم که رویدادها و وقایع دنیای اطرافمان ما را کنترل کنند یا به دیگران اجازه دادهایم که تفکر ما را مطابق میل خودشان شکل دهند.