با هم مهربان تر باشیم

هرم پور

قیمت ها به شدت در حال افزایشند، و این یک واقعیت غیرقابل کتمان است که با توجه به شرایط ویژه کشور و نوع نگاه مدیران به مردم و شیوه های مدیریتی ناکارآمدشان، احتمالاً در آینده هم شرایط بهتری نخواهیم داشت. وقتی هر سال بدتر از پارسال است، وقتی آمار از سیر نزولی وضعیت اقتصادی کشور می گویند، وقتی وعده ها عملی نمی شوند و وقتی بعضی فرایندها در سراشیبی سقوطی قرار گرفته اند که راننده، هرچه ترمز می گیرد و سنگ جلوی چرخ های این ماشین ترمز بریده می گذارد، از حرکت باز نمی ایستد، وقت آن رسیده که مدیران نگاهی به عقب بیندازند و اصلاح در کارها را شروع کنند، هرچند شاید کمی دیر هم شده باشد. خیلی جالب است این روزها فاصله پیش بینی های ما رسانه ای ها با وقوع حادثه ها، خیلی خیلی کم شده است و این یعنی «زنگ خطر». یادم هست وقتی یک دوسال قبل مثلاً از مشکلات «پدیده» نوشتم، شش ماه طول کشید تا «پدیده» و سهامدارانش به آن وضعیت دچار شدند. حالا اما وقتی از سراشیبی سقوط «بورس» می نویسم، حداکثر یکی دوماه و وقتی از مشکلات «کرونا» در مدارس می نویسم، حداکثر یکی دو روز طول می کشد تا جامعه پیش بینی را بخواند و واقعیت را ببیند. همیشه معتقد بوده ام که جامعه را با غرور، با لج بازی، با تعصب روی شعارهای خاص، و با حصار کشیدن دور خود و ساختن جزیره ای جدا از همه جا و همه کس، نمی توان اداره کرد؛ این ها فقط در قصه هاست که شاید نقل و روایتش از دست «یوهان داوید ویس» در کتاب «خانواده دکتر ارنست» و «دانیل دفو» در رمان «رابینسون کروزوئه» بر می آید و بس. معتقدم با انگ زدن و فرافکنی و تقصیر را به گردن این کشور و آن کشور انداختن هم کاری از پیش نخواهد رفت، همانطور که در جامعه امروز جهانی، با همه ی مردم دنیا درافتادن و وعده های غریب دادن و با سوء استفاده از احساسات مذهبی و دینی مردم و سوق دادن آن به نهر نه چندان زلال سیاست هم نمی توان راه به جایی برد. ما پیر شده ایم. مشکلات ما را پیر کرده است و این پیرشدن درونی، به شدت و به مراتب، خطرناک تر از پیرشدن ظاهری جامعه ی ایرانی ماست. اما یک واقعیت مهم دیگر وجود دارد و آن هم اینکه همه ی ماجرای مشکلات کشور به مسؤولان هم بر نمی گردد. این روزها که وقت بیشتری می گذارم و چرخی در شهر می زنم، یک حقیقت مدام پیش روی چشم هایم می آید و آنهم اینکه ما «مردم» نسبت به همدیگر، هم ظلم می کنیم و هم مهربان نیستیم. باور کنید بخش مهمی از مشکلات امروز جامعه ما به همین بر می گردد که با هم مهربان نیستیم. گران فروشی می کنیم، از شمال تا جنوب شهری مثل بیرجند قیمت ها زمین تا آسمان تفاوت دارد. مقصر کیست؟ خود ما مردم. به کالاها غش می زنیم و احساس پیروزی می کنیم. مقصر کیست؟ خود ما مردم. به همدیگر تهمت می زنیم و ذهنیت ایجاد کنیم و جوانه ی سوء ظن را در دلِ همدیگر می کاریم. مقصر کیست؟ خود ما مردم. از نظارت بدمان می آید و فرار می کنیم. مقصر کیست؟ خود ما مردم. دربنگاههای همین شهر بیرجند، خرید و فروش خودرو می کنیم و به همدیگر دروغ می گوییم به این امید که بازار سیاه درست شود و سودهایمان بالاتر برود. مقصر کیست؟ خود ما مردم. اجاره ها را چه در حاشیه شهر باشد و چه در معلم و محلاتی و توحید و مدرس و مهرشهر و جمهوری اسلامی، یکباره دو برابر می کنیم و برای تسکین وجدان دردمان، بهانه می آوریم که جامعه، قیمت ارزان را نمی پسندد! مستأجری را که تا امروز به شرافت و پاکی زندگی کرده و دعاگویمان بوده، برای تأمین اجاره مجبور می کنیم به هر کاری دست بزند. مقصر کیست؟ خود ما مردم. قرض می گیریم و قرضمان را پس نمی دهیم، در کارهایمان چه اداری باشد چه غیر اداری، کم کاری می کنیم و به تعهداتمان عمل نمی کنیم، خوشحال هم هستیم که کسی متوجه نمی شود و از گُرده ی این وآن، مویی کندن هم غنیمت است. مقصر کیست؟ خود ما مردم. بعضی هایمان در هر شغلی، در هر جایگاهی، در هر مقام و منصبی، به همه کس به چشم دستگاهی نگاه می کنیم که مثل یک خودپرداز بانکی، وقتی کدش را بزنیم، باید به امیال ما و انتظارات ما پاسخ مثبت بدهد، آنوقت تا جایی که بتوانیم نه به مال و جانِ زیردستان و مراجعین رحم می کنیم، نه گاهی حتی به شرف و حیثیت و ناموسشان. مقصر کیست؟ باز هم خود ما مردم. نه خودمان را ملزم به رعایت قوانین راهنمایی ورانندگی می دانیم، نه به حقمان در هر کجایی قانعیم، نه تلاش می کنیم که اصلاح شویم. مدام هم نق می زنیم که جامعه خراب شده است. واقعاً مگر جامعه جدای از ماست و ما مگر جدای از جامعه هستیم؟مگر ما تشکیل دهنده همین جامعه نیستیم؟ واقعاً مقصرش مگر جز خود ما مردم هستیم؟ ما همگی با هم و کنار هم تشکیل دهنده همین اجتماعیم. چه در بیرجند، چه در هرشهر و روستای دیگری از خراسان جنوبی، و چه در هر کجای ایران بزرگ. سلول های قوام دهنده ی این کشور ما هستیم. این بلاها را سر چه کسی می آوریم؟ سر دیگران؟ باور کنید نه. این بلاها را دقیقاً سر خودمان می آوریم. بیایید کمی با هم مهربان تر باشیم. وضعیت بازار خودرو را که می بینید. وضعیت بازار بورس را هم که بهتر از من خبر دارید. وضعیت بهداشت جامعه ی کرونا زده ی بحرانی کشور و استان را هم که می بینید. استیصال مدیران و کلافگی و سردرگمی مسؤولان در اندیشیدن راه چاره را هم که مشاهده می کنید. وضعیت دلار و سکه و در رفتن بازار مایحتاج عمومی و ارزاق اولویت دار مردم را از دست زمامداران اقتصادی کشور هم که لحظه به لحظه رصد می کنید. الحمدا… مثل بعضی از میز و صندلی نشین های از ما بهترون هم نیستیم که حقوق های خوب آنچنانی می گیرند و از پشت همان میزها به حال مردم غصه می خورند و آه و واویلا می گویند! پس قبول کنیم که شرایط خوبی نیست و احتمالاً شرایط خوبی هم پیش رو نخواهد بود. بیایید با هم مهربان تر باشیم. تا تحمل این همه سختی کمی برایمان راحت تر باشد.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


سیل کم سابقه اردیبهشت ماه در خراسان جنوبی طبق برآورد اولیه حدود ۲۰ هزار میلیارد

بیشتر

آدینه – صبح دیروز مراسم گرامیداشت هفته معلم دانشگاه فرهنگیان با حضور مسئولان استانی و

بیشتر

اکبری – یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز آخرین ماه فعالیتش را سپری می کند واز

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت