اَبَر مدیری در قامت یک استاندار

هرم پور

این سرمقاله درباره یک اتفاق تکرار نشدنی در استان است. تیتر بالا اگر به مذاق شما خوش نمی آید، ادامه ی خواندن این سرمقاله را توصیه نمی کنم. این سرمقاله صرفاً برای مطالعه کسانیست که دلسوز استانند. اگر متأسفانه شما هم با گرایش های سیاسی و سلیقه ای مقاله می خوانید، ترجیح می دهم به کارهای روزمره تان بپردازید تا خواندن مقاله ای درباره یک اتفاق مهم در استان. …و اما بعد… سالها بعد از تأسیس خراسان جنوبی در یکی از سرمقاله هایی که نوشتم به نگاههایی اشاره کردم که مدیران و مسؤولان به این استان دارند. مجموع برنامه ها، اقدامات و فعالیت هایشان را که در بسته ای به نام «خدمت» جمع و جور می شود، دقیقاً منطبق بر همین نوع نگاهشان بر شمردم و همانجا تأکید کردم که اگر از خدمت مدیر یا مسؤولی که استاندار بوده یا مدیر کل یک دستگاه، راضی بوده ایم، به نوع نگاه ویژه اش به خراسان جنوبی ربط داشته و اگر بر عکس بوده، باز هم به همین نوع نگاهش مربوط می شده است. برای بعضی ها و از منظر نگاهشان، خراسان جنوبی سکوی پرش به پله های بالاتر است، برای بعضی ها جزیره ای ساکت و آرام برای زندگی است نه خدمت، برای بعضی ها یک منطقه ویژه برای کسب تجربه و استاد شدن است، برای بعضی ها فرصت بی نظیری برای بستن بارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، برای بعضی ها مجرایی طلایی برای مطرح و چهره شدن، و البته برای بعضی ها هم فرصتی مغتنم برای خدمت واقعی به مردمی محروم و مظلوم. این چند جمله همین جا به خاطرتان بماند تا درباره اش در آخر دوباره صحبت کنم. این چند روز خیلی جاها از راه آهن شنیده ایم. بارها هم از من پرسیده اند که چرا مسؤولان استان اینقدر سنگ را آهن را به سینه می زنند؟ مگر چه اتفاق مهمی بعد از آمدن راه آهن خواهد افتاد که این همه برایش تقلا می کنند؟ جواب این سؤال مهم نیازی به ارائه آمار و اثبات آن ندارد. یک جستجو می خواهد و بس. در اثبات اهمیت خطوط ریلی برای پیشرفت و توسعه یک منطقه همین کافیست که بسیاری از کشورها، استانها و مناطق در سراسر جهان، تاریخ توسعه یافتگی شان را به دوران قبل و دوران بعد از کشیده شدن خط های راه آهن تقسیم می کنند. کشیده شدن خط آهن به یک منطقه، «توجیه اقتصادی» می خواهد و وقتی قرار است راه آهن برای جایی برقرار شود، همه کس و همه چیز دست به دست هم می دهند تا آن منطقه را به مرزهای توجیه اقتصادی برسانند؛ این خودش یعنی مقدمه توسعه. بعد از کشیده شدن راه آهن هم، آن منطقه، آن استان، و آن شهر از بن بست خارج شده و درست مثل یک تازه متولد شده سرشار از ظرفیت، ارتباط نفس دار و همیشگی با همه ی جهان برقرار می کند؛ ارتباطی از جنس رگ های یک بدن برای رساندن مایحتاج به همه ی بدن؛ آنهم بدنی به نام «پیکره توسعه». ارتباط و از بن بست به در آمدن توسط این رگ ها و شریانهای حیات بخش، یعنی افزایش رفت و آمدها، یعنی سهل تر شدن جابجایی های بار و کالا، یعنی بهتر معرفی شدن، یعنی بیشتر مطرح شدن، یعنی حضور بیشتر تاجران و بازرگانان و گردشگران، یعنی چند برابر شدن فرصت ها، دهها برابر شدن زمینه های رشد و شناخت ظرفیت ها، صدها برابر شدن آسانی صادرات و واردات کالاها، هزاران برابر شدن تمایل حضور فکرها و مغزها و نخبگان، و میلیون ها برابر شدن ارزش مزیت ها و ظرفیت های بالفعل و بالقوه منطقه، استان یا شهر مد نظر ما. خب. حالا بر می گردم به همان جمله های قبلی درباره نوع نگاه مسؤولان به خراسان جنوبی. در همه ی این سالها ، شاید تنها استانداری که احساس می کنم خراسان جنوبی را محل واقعی خدمت می داند و چه بسا تفکرش، تبدیل خراسان جنوبی به یک کانون اثرگذار است، فردی است به نام «معتمدیان» که از قضا اینک استاندار خراسان جنوبی است. همه ی کارهای استاندار، در این ماهها، خاص و ویژه بودند، اما تخصیص دو هزار و هشتصد میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی به پروژه ی مهم راه آهن خراسان جنوبی، آنهم در شرایط واقعاً سخت و ویژه اعتبارات و بودجه کشور کرونا زده ی ما، ماحصل دهها بار تردد معتمدیان به تهران، بست نشینی های مکرر او پشت درب اتاق وزیران و مسؤولان، اصرارهای مکرر به رئیس جمهور محترم، تلاش های بی وقفه ی تیم مدیریتی عمرانی و اقتصادی استان و استفاده از همه ظرفیت های موجود برای گرفتن جواب است؛ چیزی که بیشتر شبیه یک معجزه مدیریتی است. بد نیست بدانیم که این تلاش ها منجر به این شدند که در جلسه هیئت امنای ارضی کشور(که در کمال تعجب و بعد از مدتها، تشکیل جلسه داد) با تخصیص تسهیلات صندوق توسعه ملی به پروژه ریلی استان (بیرجند-قاینات-گناباد) موافقت شد. در مدل مالی جدیدی که استاندار معتقد است برای اولین بار در کشور به تصویب رسیده، منابع مالی ابرپروژه ریلی استان تامین خواهد شد. براساس این مدل مالی جدید، کنسرسیومی از شش شرکت بزرگ راهسازی تشکیل می‌شود و در شش جبهه، همزمان این شش شرکت که تشکیل دهنده این کنسرسیوم هستند باید حداکثر طی چهار سال(دقت بفرمایید، چهار سال) این پروژه را به اتمام برسانند. استاندار، کارهای بزرگی انجام می دهد، اجازه بدهید بهتر بگویم، استاندار کارهای زیربنایی بزرگی انجام می دهد. کارهایی که شاید حتی اسم بردن از آن در دوره های قبل، دل و جرأت مدیریتی می خواست. اینک چه بخواهند و چه نخواهند، او یک تنه بار بزرگ و سنگین توسعه استان را در میان هیاهوهایی که خیلی ها برای توسعه سر داده اند( و به اندازه سر سوزنی هم جز در خلاف جهت توسعه استان و در جهت منافع شخصی و اقتصادی و سیاسی خودشان، قدمی برنداشته اند)، به دوش کشیده و جلو می برد. کارهای بزرگ او در هر هرکجای دیگر کشور انجام می شد، نخبگان و چهره ها، آن منطقه را به عنوان هاب توسعه و پایلوت واقعی تفکر پیشرفت برای کیلت یک کشور مطرح می کردند. به عنوان کسی که سالهای سال است از نگاه یک رسانه ای، عمق تفکر مدیران و ادعاهای راست و دروغشان برای توسعه خراسان جنوبی و مقدار، وزن و خلوص و چگالی ادعاهایشان برای توسعه یافتگی استان را می دانم و می فهمم و چشیده ام، معتمدیان را یک ابر مدیر با تفکر و فهم بالا از واژگان توسعه، یک نعمت و یک فرصت بی نظیر می دانم. امیدوارم قدرش را بهتر از اینها بدانیم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


بهروزی فر- عصر شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه خبری تلخ، مردم ایران و جهان را در

بیشتر

خبر شهادت آیت الله رئیسی همه ما را شوکه کرد.رئیس جمهوری که الحق مردمی بود

بیشتر

در پی حادثه برای بالگرد حامل رئیس جمهور، آیت الله رئیسی به شهادت رسید.بالگرد حامل

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت