مهدی آبادی – این روزها هر جا که پای صحبت کارشناسان، مسئولان یا حتی فضای رسانهای مینشینیم، نام کسبوکارهای مجازی پررنگتر از هر عنوان دیگری به گوش میرسد. سخن از آیندهای که همه چیزش به یک صفحهنمایش و چند کلیک وابسته است؛ از سفارش خوراک و پوشاک گرفته تا ثبت سفارشهای صنعتی. بیشک، فناوری و کسبوکارهای آنلاین بخشی جدا نشدنی از آینده اقتصادی و سبک زندگی ما خواهند شد و نمیتوان چشم بر ظرفیتهای گسترده آن بست. اما نکتهای که گاه در این هیاهو گم میشود، نقش حیاتی و اصیل بازار و اصناف سنتی است؛ همان فروشگاهها، سوپرمارکتها، نانواییها، مغازههای پوشاک، رستورانهای کوچک محلی و صدها نمونه دیگر که ستونهای زنده و ملموس اقتصاد محلی و ملی ما را تشکیل دادهاند. واقعیت این است که قرن بیستویکم، قرن همزیستی ابزارهای نو و سنتهای ریشهدار است، نه حذف و جایگزینی بیرحمانه. هیچ فناوریای نمیتواند به یکباره، تجربه گرم گفتوگوی چهرهبهچهره با فروشنده محله، عطر نان تازه در نانوایی سر کوچه یا حس اطمینان از لمس و بررسی یک کالا پیش از خرید را از ذهن و عادت مردم پاک کند. حتی در پیشرفتهترین کشورها که زیرساختهای ارتباطی و پرداخت آنلاین سالهاست کامل شده، بازارهای سنتی همچنان نفس میکشند و بخشی از هویت و اقتصاد محلی محسوب میشوند. این نشان میدهد که حضور تکنولوژی نهتنها پایان کسبوکارهای حضوری نیست، بلکه فرصتی است برای تقویت و بازتعریف آنهاست. امروز بخش قابلتوجهی از حمایتها، تسهیلات بانکی و توجه رسانهای به سمت کسبوکارهای نوپا با محوریت فضای مجازی سرازیر شده است. اغلب طرحهای وام، معافیتهای مالیاتی یا بستههای حمایتی، در عنوان و هدفگذاری، بر «استارتاپ» و «بخش آنلاین» متمرکز هستند. این امر اگرچه از ضرورتهای توسعه محسوب میشود، اما چنانکه مدیریت اقتصادی منصفانه اقتضا میکند، نباید باعث ایجاد حس بیارزشی یا فراموششدن در میان اصناف فعالی شود که روزانه بار سنگین تأمین نیازهای مردم را به دوش میکشند. این کسبوکارها، رکن معیشتی بسیاری از خانوادهها و مرکز گردش نقدینگی در شهرها و روستاهای ما هستند و بیتوجهی به آنها، نهتنها عدالت اقتصادی را زیر سؤال میبرد، بلکه میتواند انگیزه و توان ادامه فعالیتشان را بهمرور فرسوده کند. نباید فراموش کنیم که بازار و اصناف سنتی، بخشی از فرهنگ زنده این سرزمیناند. مغازههای کوچک و بزرگ، نهتنها محلی برای خرید و فروش، بلکه صحنههایی از تعامل اجتماعی و پیوند انسانی هستند. حمایت نکردن از بخش سنتی، یعنی ضربه زدن به یک لایه از فرهنگ و اقتصاد که با اینترنت و پلتفرمهای فروش آنلاین، نه جایگزین میشود و نه باید بشود. در شرایطی که مردم ما هنوز بهطور کامل به شیوههای خرید آنلاین عادت نکردهاند و حتی اعتماد کامل به این روش نیازمند گذر زمان است، تعطیلی یا تضعیف اصناف سنتی میتواند خلأ بزرگی در اقتصاد روزمره ایجاد کند. از سوی دیگر، فرصتهای متعددی برای همافزایی بین دنیای سنتی و فضای مجازی وجود دارد. اگر سیاستگذاران، بهجای تمرکز یکطرفه بر فناوری، برنامههای ترکیبی ارائه دهند، اصناف سنتی میتوانند از ابزارهای نوین بازاریابی، پرداخت و ارتباط با مشتری بهرهمند شوند و درعینحال اصالت و خدمات حضوری خود را حفظ کنند. چنین رویکردی، هم رضایت مشتریان را افزایش میدهد و هم از بروز شکاف عمیق بین دو شیوه کسبوکار جلوگیری میکند. اقتصاد پایدار، اقتصادی است که تمام بازیگرانش را به یک چشم ببیند. همانطور که بدون نوآوری نمیتوان در جهان امروز حرکت کرد، بدون ستونهای محکم و سنتی بازار هم نمیتوان روی رشد پایدار حساب باز کرد. هر دو بال این پرنده باید تقویت شوند تا پرواز متوازن ممکن شود. حمایتهای مالی، آموزشی و قانونی باید هم برای فروشگاههای آنلاین فراهم باشد و هم برای همان مغازههایی که سالهاست در دل محلهها چراغ اقتصاد را روشن نگه داشتهاند. یادمان نرود که تغییر عادتهای خرید و سبک زندگی یک روند تدریجی است. مردم ما زمان میخواهند تا به شیوههای نو اعتماد کنند، به زیرساختها و امنیت پرداخت آنلاین اطمینان پیدا کنند و به خرید مجازی خو بگیرند. در این فاصله، بازار و اصناف سنتی نباید قربانی بیتوجهی شوند. هرچقدر فضای مجازی گستردهتر شود، باز هم جایی برای لبخند فروشنده قدیمی، بوی خوراک داغ رستوران محله و احساس حضور در صحنه زنده خرید وجود خواهد داشت.حمایت از بازار و اصناف، یعنی حمایت از بخشی از هویت و امنیت اقتصادی این کشور. آینده به سمت مجازیشدن پیش میرود، اما این آینده زمانی روشن و انسانی خواهد بود که گذشته و حال خود را هم در دل آن زنده نگه داریم. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 اعلام یا ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

