هرم پور

هشتم آبان ماه سال جاری از همکار دقیق و بزرگوارم جناب آقای »مهدی آبادی»، گزارش کاملاً مستند وبدون کوچک ترین موضع گیری نسبت به فرد یا سازمانی( چه در چینش محتوای کلمات و چه در انتخاب تیتر) با عنوان «تیر خلاص یک مصوبه به کسب و کار در بیرجند» در همین روزنامه چاپ شد. یکی دو روز بعد، فرمانداری محترم جوابیه ای را به دفتر روزنامه ارسال کرد که آن هم در تاریخ دوازدهم آبان ماه در همان صفحه به چاپ رسید. احساس کردم یحتمل فرد عزیزی این جوابیه را برای آقای «ناصری» فرماندار محترم تهیه و ایشان هم شاید با توجه به سرشلوغی های فراوان این روزها، آن را سریعاً در کارتابل اداریشان مطالعه و تأیید و دستور چاپش را داده اند، بدون اینکه متوجه باشند در دوران آزادی چهارچوب دار مطبوعات، چه کلمات، عناوین، محتوا، توهین ها و تهمت ها و موضع گیری هایی در آن درج و احیاناً برای برخی مقاصد خاص، از زبانِ شخصیت حقیقی ایشان به عنوان «علی ناصری» و از پشت خاکریزِ شخصیت حقوقی ایشان به عنوان «فرماندار محترم شهری بزرگ» و مرکز استان به نام «بیرجند»، هزینه شده است. بارها و بارها گزارش و جوابیه را کنار هم خواندم و بر مظلومیت رسانه های استان، گریستم. هرچه کردم، نتوانستم تاب بیاورم، بدون تعارف احساس کردم این تفکرِ ساری و جاری در ظاهر و باطن جوابیه، در آینده نخواهد گذاشت قلم هایمان آزاد و آسوده بر صفحه کاغذ، حتی «حق» را بنویسد. لذا به عنوان روزنامه نگاری که حداقل بیشتر از سنوات خدمت آقای «ناصری» و اکثر همکاران ایشان در فرمانداری، برای مطبوعات داخل و خارج استان قلم زده ام و به عنوان یک شهروند، وظیفه دانستم از باب توجه دادن به معروفات فراموش شده و منکرهای باب شده در جامعه که دست برقضا متأسفانه برخی از مسؤولین عزیز ما که انتظار بیشتری از آنان می رفت، بر آن صحه می گذارند و در راستای جلوگیری از صدماتی که احتمالاً امضای بدون توجه و دقت برخی از چنین جوابیه هایی به حیثیت شخصی و حقوقی و جایگاه مقدس و مهمی چون فرمانداری خواهد زد، چند جمله ای را تقدیم حضور نمایم: ۱ – شنیده بودم سعه صدر و تحمل نقد در میان برخی مسؤولین استانی و شهرستانی ما، علیرغم شعارها و موضع گیری ها و ژست های شیکشان پشت تریبون ها، آن مقدار نیست که بتوان به وفایش اعتنایی داشت. اما باورم نمی شد. پس از مطالعه این جوابیه، باورم شد. ۲ – جوابیه ای که عمدتاً تلاش دارد همه ی ماجرا را به گردن شهرداری و شورای شهر بیندازد را شاید نباید خیلی جدی گرفت، وانگهی آنهم جوابیه ای که پس از خواندنش به نظر مخاطب اینگونه می رسد که شهر بدون فرمانداری در حال گذران امور است و همه ی امور در دست دیگران است! مگر می توان باور کرد و مگر می توان پذیرفت؟ آنوقت روزنامه ی آوا که در گزارش آن،کاملاً مستند صحبت شده و بدون موضع گیری و عصبانیت، مطلبی کاملاً منطقی مطرح گریده، به جریان سازی علیه شورای اسلامی شهر و فرمانداری متهم شود؟ کدام عقل آزاد اندیش و سلیم می پذیرد؟ واقعاً باید سکوت کرد و نجابت به خرج داد؟۳ – جناب آقای ناصری! فرد عزیز و البته کارنابلدی که جوابیه را تنظیم و در کارتابل جنابعالی قرار داده تا امضاء و تأیید بفرمایید، گزارش را کامل مطالعه نکرده که متوجه باشد به گزارش مستندی که در آن از زبان شهروندان، شهردار یک منطقه در مرکز استان، عضو شورای شهر و معاون محترم فرمانداری، مطالبی درج شده، پیوست تشویش اذهان عمومی زدن، تهمتی خطرناک و شیوه ای ناجوانمردانه و افترایی دارای حق پیگیری حقوقی و قضایی از سوی رسانه است. چرا که مطالب عنوان شده، عین مطالب این عزیزان بوده و رسانه تنها ابزاری برای بازتاب و نشر این گفته ها بوده و تهمت تشویش اذهان زدن، در حقیقت تهمت زدن به گفته های این عزیزان است؟ قطعاً جنابعالی بر خلاف عزیز تهیه کننده ی این جوابیه، دارای سواد رسانه ای بالایی می باشید و قطعاً در جریان هستید که تشویش اذهان به چه معناست و کجا بکار می رود و پیوست کردن آن به صحبت های مردم و مسؤولین شهری، چقدر خطرناک است! ۴ – می دانم که بر خلاف رضایت قلبی جنابعالی و احتمالاً به صورتی که از دقت شما مغفول واقع شود، در جایی از این مکاتبه گزارش های درج شده در روزنامه، «سطحی» و «باعث ایجاد سوءتفاهم در افکار عمومی» ذکر شده و عنوان گردیده «حق پیگیری قانونی موضوع« برای شما محفوظ است. اولاً چگونه است مطالب روزنامه ای با بیست و سه سال سابقه کار، وقتی از شما با نگاه مثبت نمی نویسد و نقد می کند، «سطحی نویسی» لقب می گیرد؟ و وقتی از شما و از اقدامات، سخنرانی ها و فعالیت ها و تلاشهایتان می نویسد، رسانه ای مردمی و قوی و مستند نام می گیرد؟ ثانیاً دوست عزیز احتمالاً ناآگاهی که این جوابیه را تنظیم کرده نمی داند که با چه رسانه ای و با چه گفتمانی رو در رو و مخاطب است؟ حق پیگیری قانونی برای چه؟ از چه کسی؟ و چگونه؟ حق پیگیری قانونی از سخنان مردم؟ از موضع گیری مسؤولین محترم شهرستان که معاون جنابعالی هم در گزارش ذکر شده، از جمله ی این عزیزان است؟ آیا این جفا در حق آزادی بیان و زیر چکمه ی ستم های فکری بردن حق شفافیت و عدالت در ساحت مقدس اطلاع رسانی نیست؟ قطعاً جنابعالی چنین موضعی نداشته و ندارید، اما آن عزیزی که این جوابیه را برای شما نوشته، از مواضع رهبری معظم انقلاب در خصوص رسانه و سربازان این خط مقدم فکری مطلع نبوده است که اینچنین حق مسلم رسانه را در یک کشور آزاد با مردم سالاری دینی و با حق احترام به همه ی رسانه ها، زیر سؤال برده است؟ ۵ – جناب آقای فرماندار! می گویند آزادی بیان مهم است، اما آزادی پس از بیان، مهم تر. به آن عزیزی که جوگیر شده و این جوابیه را بدور از شأن خود و جایگاه جنابعالی و مطبوعات کشور و استان تنظیم و نه تنها رسانه ای آزاد، بلکه درکنار آن، آزادی بیان در جامعه اسلامی ما را تهدید به شکایت و پیگیری قانونی کرده است، بفرمایید ایستادن در برابر رسانه، ایستادن در برابر مردم و اندیشه های جامعه نخبگانی است. شاید اگر این چنین بزرگوارانی با این تفکر در سیستم مدیریتی استان و شهرستان وجود نمی داشتند که آزادی های مسلم و حقیقی را در انحصار تفکرات دُگم و منفعت طلبانه خود در سیطره بگیرند، وضعیت کشور، وضعیت استان و وضعیت شهرستان ما بهتر از این ها بود. شاید لازم باشد زین پس در انتخاب هایتان و شاید هم انتصاب ها و تصمیم هایتان بیش از این دقت نظر معمول فرمایید. ۶ – جناب آقای فرماندار! شنیدم اخیراً به عنوان مسؤول محترم هیأت وزنه برداری استان معرفی شدید. قطعاً پس از این با وزن ها، سنگینی ها، ترازوها و قوت و قدرت های بدنی و فکری بیشتر از اینها سر و کار خواهید داشت و آشنا خواهید شد. تجربه ی روز آخر این مسؤولیت را امروز تقدیم حضورتان می کنم؛ «هیچ قدرت و قوتی نمی تواند در برابر مستندات واقعی، تفکرات مردم، مطالبات مردم، رسانه های حق طلب و مردمی، و شفافیت رسانه ای، ایستادگی و مقاومت کند.» ۷ – مدت هاست احساس می کنم علیرغم میل باطنی برخی مسؤولین مردمی، افراد ذینفعی با استفاده از سرشلوغی و کم دقتی مسؤولین عزیز، از گوشه ها و حاشیه ها، موش دوانی های زیرکانه ی رسانه ای می کنند. این ها را نوشتم و تقدیم حضور کردم که تاریخ مطبوعاتی استان بداند نویسندگان روزنامه آوا از آن قماش نیستند که روزگاری می گفتند:«شاعری وام گرفت، شعرش آرام گرفت». این را نوشتم که بدانید وقتی در سرزمینی کهن با پیشینه ای قوی از ادب و فرهنگ و سیاست، رسانه ای مردمی و انقلابی را به شکایت یا پیگیری قانونی تهدید می کنند، برای دفاع از حق مردم و کوبیدن بر دهان اندیشه ای که این تفکر از آن بلند می شود، هنوز هم کسانی زنده هستند که بدون بیم از جان و مال و آبرو و جایگاه و پست و مقامشان، چیزی بگویند و چیزی بنویسند. مردم عزیز! ای بزرگوارانی که بیست و سه سال است برای شما می نویسیم! ای اهالی عزیز و پرتلاش رسانه های استان! باور کنید «از کوتهی ماست که دیوار بلند است». من اساس توسعه ی استان را شفافیت و پویایی اندیشه ذیل اطلاع رسانی های رسانه ای می دانم و از استاندار محترم و جدید استان تمنّا می کنم در باب برخی از موضع گیری ها در برابر این شفافیت و آزادی اطلاع رسانی، تأمل بفرمایند و تصمیم های مطلوبی بگیرند.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)