کاری- شهر قدیم قاین، باستاننگاری نشدهای
در دل خراسان جنوبی، گنجینهای از تاریخ و
تمدن ایرانی است که هنوز بسیاری از رازهایش ناگفته ماندهاند. از کشف نخستین کارگاه ساخت شیشه تخت در ایران تا بقایای
مسجد جامعی که ناصرخسرو در سفرنامهاش
از شکوه ایوان بلند آن یاد کرده، همه نشان از جایگاه بیبدیل این شهر در تاریخ تمدن اسلامی دارد.رجبعلی لباف خانیکی، از پیشکسوتان برجسته باستانشناسی ایران و متخصص خراسان دوران اسلامی، در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ با انجام گمانهزنیها و کاوشهایی در شهر قدیم قاین، به نتایج ارزشمندی دست یافت که نهتنها ابعاد تازهای از تاریخ معماری و صنعت ایران را روشن کرد، بلکه جایگاه قاین را بهعنوان یکی از مراکز تمدنی جنوب شرق کشور تثبیت نمود. لباف خانیکی معتقد است شهر قدیم قاین، فراتر از یک محوطه تاریخی، سندی زنده از هویت فرهنگی خراسان جنوبی است؛ هویتی که در سایه بیتوجهی و تخریبهای تدریجی در معرض فراموشی قرار گرفته است. او تأکید میکند که حفظ و معرفی این میراث ارزشمند، نیازمند برنامهریزی دقیق، حمایت نهادهای فرهنگی و مشارکت مردم محلی است.
گنجینهای را گشودیم؛
اما هیچکس سراغش نیامد
شهر کهن قاین، با لایههایی از دوره ساسانی تا سلجوقی، نه فقط یک محوطه باستانی، بلکه سندی برای هویت خراسان جنوبی است. اما تخریب، بیتوجهی و توقف کاوشها، این میراث را در معرض نابودی قرار داده است. دکتر رجبعلی لبافخانیکی، باستانشناس نامآشنا و مسئول کاوشهای علمی این منطقه، با لحنی هشدارآمیز میگوید: درِ یک گنجینه فرهنگی بزرگ را گشودیم، اما کسی حتی قدمی برنداشت که آن را نجات دهد.
دکتر رجبعلی لبافخانیکی، استاد برجسته باستانشناسی، در یک گفتگوی تفضیلی با پیام ما از تجربه خود در کاوشهای شهر قدیم قاین میگوید. او این محوطه را نه یک موضوع پژوهشی ساده، بلکه یکی از هستههای هویتی شرق ایران میداند. وی با بیان اینکه سفالهایی پیدا کردهایم که روی آنها کتیبه پهلوی نقش بسته است؛ ادامه می دهد: این یعنی شهر قاین سابقهای بسیار کهن دارد، شاید از دوره ساسانی به قبل. سازههای گلی هم که در همان منطقه یافت شد، میتواند همین دوره را تأیید کند.
لبافخانیکی با هیجان از یک کشف مهم میگوید: در قاین، شیشهگریای داشتیم که عادی نبود. نه از آن دست شیشههایی که برای ساخت کاسه و پیاله استفاده میشود؛ بلکه فناوری ساخت شیشه تخت. در فضاهای مربع و مستطیلی که در دل مسجد جامع شکل گرفته بود، شیشه مذاب در قالبهایی گچاندود ریخته میشد. این یعنی ما شاید اولین کارگاه شیشه تخت ایران را در قاین داریم. او بر این نکته تأکید دارد که این کشف، اگر تأیید و احیا شود، میتواند برند علمی و تاریخی قاین و خراسان جنوبی در سطح ملی و جهانی باشد.
لباف خانیکی با اشاره به اینکه در سال ۵۱۴ هجری، زلزلهای سهمگین قاین را لرزاند؛ شهری که در دل خراسان جنوبی، قرنها مرکز فرهنگ و تمدن بود، یادآور شد: این زلزله نهتنها خانهها و بناهای تاریخی را ویران کرد، بلکه مسجد جامع قاین را نیز به خاک نشاند. مردم ناچار شدند از شهر قدیم به سمت شمال کوچ کنند؛ جایی که امروز مسجد جامع فعلی قاین در آن قرار دارد. این مهاجرت، نقطه آغاز افول قاین قدیم و شکلگیری هویت جدید شهری بود .ناصرخسرو، شاعر و جهانگرد نامدار قرن پنجم هجری، در سفرنامهاش از مسجد جامع قاین یاد کرده است؛ بنایی باشکوه که در قرن چهارم هجری ساخته شده بود. این مسجد، نماد شکوه معماری اسلامی در شرق ایران بود و تا قرنها، محور زندگی مذهبی و اجتماعی مردم قاین بهشمار میرفت.
این باستان شناس خاطر نشان می کند: در دوره تیموری، مسجدی جدید در همان محل ساخته شد؛ اما نکته جالب اینجاست که این بنا با مصالح مسجد قدیم و بر اساس همان نقشه ساخته شد، با ابعادی کوچکتر. همین شباهت باعث شد بسیاری از پژوهشگران، از جمله باستانشناس برجسته، رجبعلی بافخانیکی، تا سالها تصور کنند که مسجد فعلی همان مسجدی است که ناصرخسرو از آن سخن گفته است.به گفته وی کتیبهای که در مسجد فعلی یافت شده نیز این موضوع را تأیید میکند: تاریخ ساخت آن به سال ۷۷۹ هجری بازمیگردد. بنابراین، مسجد فعلی قاین بازسازیای است از مسجد اصلی، با همان نقشه و مصالح، اما نه خود آن مسجدی که ناصرخسرو دیده بود.
هشدار درباره توقف
پروژه و خطرات آن
لبافخانیکی از تلخترین بخش ماجرا چنین میگوید: متأسفانه، با وجود توصیهها، خواهشها و حتی پیگیری از طریق نماینده مجلس، فرماندار و مدیران میراثفرهنگی، هیچکس حاضر نشد پروژه کاوش را ادامه دهد.. بخشی از این محوطه ارزشمند، میدان و خیابان ساختند! بدون اینکه کاوش کامل انجام شود. این یعنی نابود کردن لایههای تمدن ما، آن هم با دست خودمان.
لبافخانیکی با نگاهی فراتر از کاوشهای علمی، قاین را نقطهای راهبردی برای احیای فرهنگی خراسان جنوبی میداند: قاین سند هویت ماست. شهر کهن، اگر درست کاوش و معرفی شود، میتواند به یکی از قطبهای گردشگری، علمی و هویتی شرق کشور تبدیل شود. اما امروز نهتنها معرفی نشده، بلکه بهتدریج دارد از بین میرود. او هشدار میدهد که ادامه این روند، یعنی فراموشی یک هویت کهن، یعنی شکستن پلهای ما با گذشتهمان.
تغییر مسیر جادهای که روی محوطه باستانی کشیده شده است
این جاده باید از دل محوطه باستانی خارج شود. تنها راه نجات شهر کهن، توقف تردد روی این محدوده و آغاز دوباره کاوشهاست. با بودجه، نیروی تخصصی و حمایت نهادی، میتوان هسته مرکزی قاین را کامل کاوش کرد. این نباید پروژهای محلی و مقطعی باقی بماند.. تا دیر نشده، کاوش در اطراف مسجد جامع قدیم باید آغاز شود. حتی اگر زیر آسفالت، تنها یک دیوار باقی مانده باشد، باید آن را نجات داد.لبافخانیکی در پایان گفتوگویش لحنی آمیخته به هشدار و افسوس دارد: حفاظت از این میراث، فقط وظیفه نیست؛ مسئولیت اخلاقی ما نسبت به نسلهای آینده است. این خاک، مال ما نیست؛ امانتی است برای آیندگان که باید با سربلندی تحویلشان دهیم.سخنان لبافخانیکی، نه تنها حاصل یک عمر پژوهش علمی، بلکه فریاد دلسوزی برای تمدنی است که در حال خاموشی است. قاین، با همه نشانههای تمدنیاش، بهشکلی غمانگیز فراموش شده است. این شهر، میتوانست به پایتخت باستانشناسی خراسان جنوبی تبدیل شود؛ اما امروز حتی در برنامههای توسعه شهری هم جایی ندارد.

