یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳

اراده یا آرزو؟

هرم پور

خیلی از شما و شاید بسیاری از جوانان این استان  فقط نامی از نهبندان و یا سربیشه و درمیان و روستاهایشان شنیده باشند. به عنوان کسی که سالها در این مناطق زندگی کرده است با همه ی وجود می گویم «شنیدن کی بود مانند دیدن». از جاذبه های گردشگری کمیاب یا آب و هوای بی نظیرش به چه چیزی جز بیابانهای برهوت و لم یزرع و صد و بیست روز بادهای بی امانش اشاره کنم که گاهی انسان و خودرو و ابنیه را با هم بر می دارد و می برد؟! طوفان و طوفان  و باز هم طوفان. و مردمی بی نهایت دوست داشتنی که به تمام معنا، آنجا ایستاده اند و  «زندگی» می کنند. من آنجا بوده ام و می دانم، من آنجا بوده ام و دیده ام، من دردهایشان را چشیده ام، من با همه ی سلولهای بدنم درک کرده ام که چه رنج ها می برند. و من می دانم که  گاهی خدمت کردن به آنها برای رفع مشکلاتشان، مثل جابجا کردن «کوه» به وسیله یک «پر کاه» است. اما شنیده اید که می گویند «انسانهای بزرگ اراده می کنند و انسانهای  کوچک، آرزو»؟ من شنیده ام و خودم جزو همان انسانهای کوچکی بودم که سالها در نهبندان و سربیشه و درمیان، فقط آرزو می کردم. باورم نمی شد که گفته اند «آنچه به مقصد می رسد عزم و اراده است نه تمنا و آرزو». یکی از آرزوهایم که همیشه کُنج دلم مانده بود و چون دیدم دهها نفر ورود کردند و شکست خوردند و کار به جایی نرسید لذا ناامیدی به دلم چنبره زد، ماجرای استفاده از همین بادهای صد و بیست روزه بود. همیشه غبطه می خوردم به حال نسل های گذشته ای که در خوانشرف نهبندان یا در برخی روستاهای سربیشه، آسبادهایی به عظمت اراده هایشان ساخته بودند و باد را به تسخیر همتشان درآورده بودند و از آن سواری می گرفتند!  همیشه می گفتم خدایا! خودت در قرآن نشانه گذاشتی و بهانه دستمان دادی که «...و لسلیمان الریح عاصفه تجری بامره الی الارض الّتی بارکنا فیها...(و تندباد را مسخر سلمیان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان می یافت)»پس خودت ساز و کارش را هم فراهم کن! دیروز یکی از زیباترین روزهای زندگی ام بود. ناباورانه چقدر خوشحال شدم وقتی فرماندار سربیشه از آغاز ابرپروژه 50 مگاواتی با سرمایه گذاری «مپنا» برای تحویل و آغاز نصب و راه اندازی پنج توربین بادی در «درح» و تبدیل کریدور ورودی بادهای صد و بیست روزه استان به «قطب انرژی های تجدید پذیر ایران» خبر داده بود. و چقدر در پوست خودم نمی گنجیدم وقتی فرماندار نهبندان از طرح ایجاد نیروگاه 25 مگاواتی با سرمایه گذاری «شستا» در اطراف خوانشرف خبر داده بود. هر چند به قول آن جمله  معروف، «دویدن فایده ای ندارد اگر به موقع ندویم»، ولی به شدت احساس می کنم «دویدن های» به موقع و خوبی در استان شروع شده است که لازم است تا پایان خط ادامه داشته باشد. من به این جمله معروف هم به شدت معتقدم که «اگر خود را برای آینده آماده نسازیم به زودی متوجه خواهیم شد که متعلق به گذشته ایم»، و البته باز به این جمله معروف هم معتقدم که «امروز را به عنوان شروع آینده مان باید  ببینیم نه به عنوان دنباله گذشته مان».تجربه سالهای حضورم در نهبندان و سربیشه همیشه می گفت نمی شود یا خیلی سخت می شود. اما تجربه این روزهایم می گویند «می شود، اگر بخواهیم می شود». چرا؟ چون «ما نمی دانیم چقدر قوی هستیم وقتی قوی بودن تنها چاره مان باشد». حالا هم خراسان جنوبی برای عرض اندام، نیازمند قوی بودن است، برای ادامه حیاتش هم نیازمند قوی بودن است و برای اثبات همه ی آنچه داشته و عبور از مرزهای نمادینی که  به همه ثابت کند در این سالها هرچه درباره توانمندی هایش ادعا کرده، درست بوده است  و به حق، هیچ چاره ای جز قوی بودن و قوی تر شدن ندارد. باورکنید هیچ نسبتی با استاندار ندارم، حتی یکی دو هفته است سخت دلگیرم که مسؤولین دفتر ایشان پاسخگویی مناسبی به تماس های تلفنی مکرر و سفارش هایی که داشته ام نمی کنند، قطعاً سرشلوغند، ما را نمی شناسند  و برای من و امثال من که سالهاست وقت و آبرو و سرمایه های معنوی شان را برای توسعه استان، «قلمی» کرده ایم، برداشتن «قدمی» حتی در حد پاسخگویی به یک تماس تلفنی، حتماً و حکماً  سخت است!  اما سخت معتقدم به این حرف  «چخوف» که «انسان همان چیزیست که باور دارد». «معتمدیان»، به مردم استان و به ظرفیت های این استان باور دارد. این باور  خیلی مهم است، اینکه باور شما به این ظرفیت ها شعاری نباشد و بدانید که وقتی آبرو، هزینه و سرمایه می گذارید رهرو و ادامه دهنده دارد، خیلی خیلی مهم و امید بخش است. «استاندار» این موضوع مهم را فهم کرده و به درکش رسیده است. آن «قبلی ها» واقعاً در لابلای جملات زیبای تمجید و تعریف از مردم استان، پیچاندند و گمش کردند و شاید مردم را  کمتر باور داشتند، لذا نتوانستند به این عظمت کار کنند. از این پس در سرفصل توجیهات مدیریتی هر مدیر جدید الجلوس بر مسندهای استان، یک واحد درس ویژه هم بگنجانید که از «معتمدیان» آموخته ایم؛ «درس باور». ما اهالی «خراسان جنوبی»، به مدیری که مردم استانمان را «باور» کرده باشد، به شدت «احترام» می گذاریم.

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بهروزی فر – پرده اول؛ با مهر تأیید نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تمامی وزرای

بیشتر

چند روز پیش از خیابان حکیم نزاری رد می شدم از ابتدای خیابان درگیر یک

بیشتر

محمدی – مدیرکل تعزیرات حکومتی خراسان جنوبی از آغاز طرح نظارتی ویژه آغاز سال تحصیلی

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت