شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

آرامش استان در سایه رشادت های پلیس

مهدی آبادی – در گرمای تیرماه و سرمای بهمن، در سکوت نیمه‌شب یا ازدحام ظهر، همیشه کسانی هستند که ما آنها را شاید فقط در لباس سبز ‌خود ببینیم ، اما واقعیت این است که پشت آن نشان کوچک بر روی دوش، هزاران قصه خاموش نهفته است. قصه‌ کسانی که رفتن‌شان به مأموریت، یعنی چشم‌انتظار ماندن خانواده؛ و برگشتن‌شان، یعنی بازگشت یک قطعه امنیت به جای خود.هفته نیروی انتظامی، فقط یک مناسبت تقویم نیست؛ فرصتی است برای باز کردن دریچه‌ای کوچک به دنیای بزرگ فراجا. ساختار عظیمی که در ظاهر حافظ نظم و امنیت است، اما در عمل، به معنای واقعی فرزند اول و آخر مردم است؛ آن‌که نخستین تماس‌های هراسان ما در مواقع خطر را می‌گیرد و آخرین کسی است که صحنه را ترک می‌کند. رشادت در قاموس پلیس، فقط به تیراندازی و تعقیب مجرم خلاصه نمی‌شود. رشادت آن مأمور گمنامی است که ساعت‌ها در سرمای جاده تلاش می‌کند تا تردد خودرو ها را بدون خطر مدیریت کند. رشادت آن افسر پلیسی است که با مهارت و آرامش، میان دو همسایه درگیر، صلح را برمی‌گرداند تا کینه‌ها در همان کوچه خاموش شوند. رشادت آن پلیس راهوری است که در روزهای تعطیل، پشت فرمان خودرو نجات‌بخش خود، هم‌زمان جان صدها مسافر را به خانه‌های‌شان می‌رساند. گاهی ما، شهروندان، امنیت را بدیهی می‌گیریم. انگار که همیشه باید باشد. اما امنیت، محصول تلاش بی‌وقفه و پرهزینه است؛ تلاش کسانی که بدون هیاهو، با بهترین سال‌های عمرشان هزینه می‌کنند. کسی به یاد نمی‌آورد آخرین باری که نیمه‌شب از شنیدن صدای آژیر در خیابانش احساس آرامش کرده، نتیجه حضور چه کسی بوده؛ اما اگر نبود، آن شب شاید هرگز صبح نمی‌شد. فراجا فقط یک سازمان نیست، یک شبکه انسانی و اخلاقی است که مهم‌ترین مأموریتش، ایجاد پیوند میان قانون و زندگی روزمره مردم است. مأموریت‌هایی که با پیشرفت فناوری و تنوع تهدیدها، پیچیده‌تر از همیشه شده؛ از مقابله با جرایم سایبری تا کنترل مرزهای طولانی، از تأمین امنیت جشن‌های عمومی تا مبارزه با قاچاق، از مدیریت بحران‌های طبیعی تا آرام‌سازی تجمعات شهری. هر‌یک از این مأموریت‌ها می‌تواند سرنوشت جامعه را تغییر دهد، و پلیس، بی‌توجه به دیده‌شدن یا نشدن، آنها را انجام می‌دهد..بیشتر نیروهای انتظامی شاید هرگز نام‌شان در تیتر روزنامه‌ها نیاید، شاید پروفایل‌شان در شبکه‌های اجتماعی مردم دیده نشود، اما آنچه انجام داده‌اند، در قلب شهرها و روستاها ثبت شده است. مثل سنگ‌نوشته‌ای خاموش در پایه‌های امنیت، که ما روی آن زندگی می‌سازیم بی‌آنکه هر روز به آن نگاه کنیم. این هفته، فرصتی است برای قدردانی بی‌تشریفات؛ نه با جملاتی کلیشه‌ای، که با درک فداکاری واقعی این مردان و زنان. بیایید یاد کنیم از سربازی که وسط باران، ایستاده تا مدرسه‌ای بی‌حادثه باز شود؛ از درجه‌داری که در گرمای بیابان، مسیر قاچاقچیان را به قیمت جان بسته است؛ از افسر پلیسی که با یک تکه حرف، بحران خانواده را حل کرده و کودکی را از آوارگی نجات داده. اگر امنیت یک سایه‌بان بزرگ بر سر جامعه است، پلیس همان ستون‌های بی‌ادعای این سایه‌بان است؛ ستون‌هایی که شاید دیده نشوند، اما اگر نباشند، سقف فرو می‌ریزد. هفته نیروی انتظامی، از ما می‌خواهد بجای واژه‌های رسمی، یکبار با خودمان و با پلیسی که در خیابان، جاده یا ایستگاه دیده‌ایم، گفت‌وگوی انسانی کنیم. از او بپرسیم شب و روزش چگونه می‌گذرد، و به او بگوییم که حضورش، حتی وقتی خاموش است، دیده می‌شود. شاید بهترین بزرگداشت، همین فهمیدن باشد؛ فهم اینکه آرامش ما، نتیجه لحظه‌هایی است که دیگری آسایش خود را کنار گذاشته. این فهم، آغاز احترام واقعی است؛ احترامی که نه در کلمات مراسم، که در رفتار و نگاه روزانه ما باید جاری شود. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هم‌استانی‌هایی کهسال‌هاست به دور از زادگاه، در

بیشتر

رمضانی – با میزبانی دانشگاه ملی مهارت واحد خراسان جنوبی، دومین رویداد ملی «خشت اول»

بیشتر

مهدی آبادی – در روزگاری که «عدم کفایت بودجه دولتی» از زبان بسیاری از مسئولان

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت