گردن غرور مدیریتی در استان را بشکنید

هرم پور – به صورت روزانه، بخش زیادی از مسیر تردد من از بزرگراه پیامبر اعظم می گذرد. تقریباً روزی نیست یا کمتر روزی هست که با منظره ی افتادن چرخ های سمت راست یا سمت چپ خودروهای سواری در جوهای کنار بلوار و یک ور شدن این خودروها و ایجاد زحمت و رنج و خطر برای سرنشینان مواجه نشوم. مدتهاست با خودم فکر می کنم چاره کار چیست؟ بلندتر کردن جداول کنار بلوار؟ نصب تابلوهای هشدار؟ تردد و استقرار مداوم خودروهای پلیس در طول مسیر؟ یا تعبیه کردن هشداردهنده های زمینی از جمله هشداردهنده های نوری یا صوتی که به محض منحرف شدن و نزدیک شدن خودروها به جداول کوتاه کنار بلوار، رانندگان را از خطر آگاه کنند و جلو یک مشکل را بگیرند؟ من خودم با این آخری بیشتر از بقیه پیشنهادها موافقم. این مثال را داشته باشید و با من، چند لحظه ای همراه شوید تا درباره ی یکی از مصیبت های این روزهای استان صحبت کنم. چند روز قبل که درباره ی وضعیت نامناسب شهر در آستانه عید، سرمقاله ای نوشته بودم، دوست عزیزی پیام داده بودند که عین این انتقادها را به مدیر یکی از مجموعه های مسئول در شهر بیرجند ارائه کرده اند و متأسفانه نه تنها مورد توجه واقع نشده بلکه به بدترین وجه با آن برخورد شده و به کناری گذاشته شده است. علت را پرسیدم. در یک کلمه برایم نوشتند: «غرور». تماس گرفتم. گفتم: احساس می کنم به مطلب بسیار مهمی اشاره کرده اید که من مدتهاست به دنبال آن می گردم، یعنی کلیدواژه ای مهم و علت العللی بسیار با اهمیت برای بسیاری از مشکلات استان و شهر. تشکر کردم و امروز قرار شد اینجا اینطور بنویسم که: بله. یکی از مهم ترین دلایل عدم توسعه استان و شهر، گذشته از برنامه ها و راهبردها و آینده نگری، یک موضوع مهم تر یعنی سوار شدن بعضی از مدیران عزیز ما بر مَرکَب غرور است. من به شخصه در سالهای اخیر، این غرور را به صورت یک مرض در بعضی از مدیران استان مشاهده کرده ام و به تناسب، هشدارهایی درباره ی نقش این غرور در جلوگیری از شنیده شدن صدای دیگران، زمینه سازی برای ایجاد لج بازی های مدیریتی و کارشناسی، نقش منفی آن در به انحراف کشیدن مسیرهای درست، بی انگیزه کردن کارمندان و کارشناسان و آغاز ریزش های انسانی در ادارات و سازمانها، بسترسازی برای لاپوشانی و ایجاد تخلفات سازمانی از سوی مدیران مغرور و نهایتاً بر زمین زدن خودِ مدیران در میان مدت، داده ام یا نوشته ام. صدها بار در جلسات مختلف، از نقطه نظرات بی نهایت عالی کارشناسان عزیز لذت برده ام و متعاقب آن تعجب و سؤال کرده ام چرا این نظرات نجات بخش برای استان را پیگیری و دنبال نمی کنید و آنها با کمال تواضع و البته ناامیدی گفته اند که مدیران، نظرات ما را صائب نمی دانند، قبول نمی کنند و غرورشان اجازه نمی دهد به آنها توجهی بکنند. غرور مدیریتی در استان، پاشنه ی آشیل بسیاری از حرکت های توسعه محور است. مدیر مغرور، مدیری که ماجراهای اطرافش را درک نمی کند و فرایندهای در حال روی دادن در اطرافش را نمی فهمند، مدیری که جز عده ای خاص از بادمجان دورِ قاب چین های ریزه خوار و جیره خوار اطرافش، بقیه را آدم حساب نمی کند و بر نمی تابد، مدیری که هر روز با گردنی افراشته و سینه ای ستبر و هندوانه هایی به یادگار مانده از دوران بی سوادی های بزرگنما شده ی قبلی، پا به اداره یا سازمانی می گذارد و با هر قدمش، به دنبال شکافتن زمین دل ها و جانهاست، جز بر همان کم شمار عده ی ویژه خوار اطرافش، بر دل و قلب دیگری حکومت و مدیریت نمی کند. مدیری که نمی داند و نمی فهمد هرچه دارد از حُسنِ نگاه همین کارشناسان و دوستان اطرافش دارد که حتی گاهی و در مقطعی، از دل و جان برای بر مسند مدیریت نشستنش از آبرو مایه گذاشته اند و حالا همه کس و همه چیز را فراموش کرده، همان بهتر که در تارِ تنیده ی آن رانت خواری ها به دام بیفتد و دستش از به تلاطم وادار کردن ذهن و آشفته کردن روان همکارانش قطع شود. غرور مدیریتی در استان را هر کدام از ما بارها و بارها در جلسات مختلف، در برخوردهای رو در رو و چهره به چهره با بعضی از مدیران و در مواضع و تصمیم های عجولانه و تصمیم های احساسی و بی منطق بعضی از آنها دیده ایم و می بینیم. از قضا، این مدیران، هم کورند و هم کر، و لذا بر خلاف بسیاری از روشندلان گرانمایه ی ما که به نور دل روشنند و بر خلاف بسیاری از روشن روانان عزیز ما که به صدای موسیقی جان زیست می کنند، هم نالایقند و هم متعصب و هم به شدت منفور. چه باید کرد؟ باید در برابر این غرور، با همه ی قدرت ایستاد، باید گردن این غرور بی جا را شکست، باید از مسئولین عالی اجرایی استان خواست که در راستای عمل به فرمایشات رهبری عزیز و در مسیر رفع موانع توسعه استان در سال «تولید، پشتیبانی و رفع موانع تولید»، این موانع جدی را که از تولید فکرها و انگیزه ها و امیدها و راهبردهای توسعه محور و نجات بخش برای استان جلوگیری کرده اند، از سر راه برداشت. دوباره بر می گردم به ماجرای بزرگراه پیامبر اعظم. در بزرگراه توسعه استان هم، ما رسانه ها نقش همان هشدار دهنده های مسیر را بر عهده داریم. هرکجا احساس کنیم خودروی توسعه استان در حال انحراف از مسیر است، هشدار می دهیم و اگر به هشدارها توجهی نشد، فریاد می زنیم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


برنا – مدیرکل دفتر امور شهری و شوراهای استانداری خراسان جنوبی گفت: ۱۶ دستگاه تنفسی

بیشتر

جم – امروز برای بررسی احوالات استان در سالی که گذشت سری به روزنامه های

بیشتر

چند روز پیش یکی از همکاران پزشک مطلبی برایم ارسال کرد که گویا قرار است

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت