مدارا و هم شنوی؛ درس بزرک دفاع مقدس

هرم پور – روزها و هفته ها، نام ها و یادمانهایشان در تقویم کشور ما زیاد هستند. هر روز یا هر هفته ای که رویش نامی گذاشته اند حتماً آنقدر بزرگ و برای ما ایرانی ها غرور آفرین هست که تصمیم به تثبیت و برجسته کردنش در تقویم گرفته اند. چنین روزها و هفته هایی که سر می رسند می نشینم و با خودم فکر می کنم امسال، این روز، این هفته، و این نام، چه درسی برای من می تواند داشته باشد که تابحال درباره اش فکر نکرده ام یا موفق نشده ام یک نکته ی خوب از آن بیرون بکشم. خودم می دانم که بخشی از نتیجه ی جستجوهای ذهنی هرساله ی من در اطراف این روزها و هفته ها و نام ها و مناسبت ها، از اتفاق های پیرامونی من سرچشمه می گیرند. درست مثل این روزها که هفته ی دفاع مقدس آمده و همزمان شاهد اتفاق هایی در برخی نقاط کشور از جمله استان خودمان هستیم. من عادت ندارم چشمم را به روی این اتفاق ها ببندم، همانطور که عادت نداشته ام چشمم را به روی همه ی آنچیزهایی که زمینه ساز این اتفاق ها هستند ببندم، و شاید همین بوده که سالهاست وقتی در جلسات مختلف، در محفل ها و در نشست های گوناگون(که قبل ترها بسیار بیشتر از حالا در آن شرکت می کردم و حالا مدت هاست ترجیح می دهم فقط در جایی حضور داشته باشم که گوش و چشمی برای شنیدن تازه تر و دیدن بهتر وجود داشته باشد) از نشانه ها و زمینه ها و بسترهای آغاز یک تحول اجتماعی در نسل جدید صحبت می کردم و بسیاری از حضرات، من و امثال من را متهم به سیاه نمایی و احساسی فکر کردن می نمودند، سکوت می کردم و ترجیح می دادم اجازه بدهم «زمان»، همه ی آنچه را من و ما می گفتیم اثبات کند.  «زمان» مثل ما نیست. «زمان»، برای اثبات حقانیت شواهدش، صبور است، اما به وقتِ اثبات، بسیار سخت و طاقت فرسا درس می دهد و تلنگرهای سخت و دردآور می زند. این چند روز هم با نیم نگاهی به حادثه های تلخ اما عبرت آموزی که در حال وقوع هستند، به هفته دفاع مقدس فکر می کردم. پیکر مطهر شهید عزیز ما شهید «یوسفی هریوند» هم که بعد از چهل سال برگشته بود و می نشستم در مقابل تصاویر پیکر عطرآگین این جوان به خون خفته ی آزاده مَرد و با خودم می گفتم واقعاً در چنین روزهایی، اگر با زبان همیشه گویایش حرفی برای ما داشت، چه می گفت؟ اگر رخصت می خواستم تا قلم به دست بگیرد و چیزی برای همه ی ما بنویسد، چه چیزی می نوشت؟ او شاگرد یک مدرسه ی بزرگ به نام دفاع مقدس بوده، و حتماً از درس هایی که در این مدرسه ی بی بدیل و در سایه سار مکتب صبوری و دفاع آموخته هزاران نکته برای نوشتن و گفتن داشته، اما گزیده گفته هایش برای ما چه می بود؟  خوب که فکر می کنم می بینم بله، شاید برای ما از مدارا، از مهربانی، از احترام، از ضرورت هم شنوی و درک متقابل می گفت و می نوشت.  ما امروز، در این مقطع حساس از تاریخ کشور، در میانه ی تمام فریادهایی که از هر دو طرف به نشانه های مختلف اعتراضی یا مقابله ای یا توجیهی بلند است، نیاز مبرم به این مدارا، به این مهربانی و به شنیدن درست و مناسبِ همدیگر داریم. این مدارا و شنیدن در دفاع مقدس وجود داشت، آنجا مرزی برای این مدارا و شنیدن و احترام و مهربانی نبود، دیوار حائلی نبود، دریایی از ناشناخته های بین نسلی نبود، گسست و گسلی به نام شکافِ بین نسلی نبود، هر نسلی حرف نسل قبل یا بعد از خودش را به درستی و صحّت و سلامت می شنید و به یک فهم مشترک می رسید و بدون تعارض و اصطکاک، عمل می کرد و موفق می شد؛ آنهم در میدان جنگ، در میانه ی آتش و خون، در سخت ترین شرایط. شاید یکی از بزرگ ترین برکت های امروز دفاع مقدسی که دیروز حماسه اش را آفریده اند، خوشه چینی از مزرعه ی تحمل و بردباری، غالب شدن فضای گفتگو و گفتمان بر تلخکامی ها و تلخ جویی های دوطرفه و احترام به خواسته ها و انتظارهاست. پیکره ایران ما سالهاست آمیخته به دردها و رنج های مختلف است. ما تا حرف همدیگر با نشنویم، تا از میانه ی غبار تلخکامی هایی که برای همدیگر درست کرده ایم بیرون نیاییم تا چهره های همدیگر را به درستی ببینیم، تا فرصتی به همدیگر ندهیم که یکدیگر را خوب و بدون حائل و درست و شفاف بشنویم، تا در پاسخ به «سلاممان» به همدیگر، «علیکی» دوستانه و همراه با لبخندِ بی سیاست نداشته باشیم، به یک درک و فهم و احترام مشترک نخواهیم رسید. بیاییم از دفاع مقدسی که همه برایش احترام قائلیم، از شهدایی که همگی دوستشان داریم بیاموزیم که همدیگر را با مدارا و هم شنوی بیشتری تحمل کنیم، و خواسته هایمان را شفاف و بدون دخالت کسانی که خیرخواهمان نیستند به میانه ی میدان قضاوت و داوری و شنیدن بیاوریم. روی سخنم در این جمله ها فقط مختص مردم عزیز ما یا بخشی از جامعه که مطالبه دارند و تلخ کام شده اند و گلایه مندند و از برخی بی تفاوتی ها رنجورند نیست، استدعا می کنم مسئولین، مدیران و تصمیم گیران بزرگوار و دستگاههای که این روزها به نوعی در مسأله ی مهم این روزها درگیرند و قرار است این مطالبه ها و گلایه ها و فریادها را بشنوند، خیلی بیشتر به این جمله ها دقت بفرمایند. بیاییم به حرمت این روزهای مقدس، همدیگر را بهتر از قبل بشنویم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


مقدم – مدیر شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی منطقه خراسان جنوبی گفت: فروش مرزی فرآورده‌های

بیشتر

اصغری – پانزدهمین نمایشگاه گل و گیاه در نمایشگاه بین‌المللی بیرجند گشایش یافت.،مدیر عامل نمایشگاه

بیشتر

بهروزی فر – هیئت وزیران در جلسه دهم آذرماه سال ۱۳۹۸ خود به پیشنهاد سازمان بهزیستی

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت