فقط کمی خاطره بازی!!

بهروزی فر – گفت: “خاطره بازی هم جایی در سرمقاله ها دارد” ؟ گفتم:  تا چه خاطره ای باشد و از چه کسی”. گفت:” می خواهم شما را با کسی آشنا کنم که روی سرمقاله «بیرجند، مُلک سوا» ی تان کلی حرف دارد، به نظرم بد نیست شما هم او را از نزدیک ببینید”. پذیرفتم و در این ملاقات با آقای محاسن سفیدی دیدار کردم که ما را به خاطرات روزهای دورش مهمان کرد و خواست حرف هایش را بنویسم، به چند دلیل؛ یکی این که جوان ترها بدانند نسل قبل از آنها چطور زندگی کرده اند؟ یکی هم این که این خاطرات برای مقایسه آدم ها در شرایط فعلی و گذشته هم سندهای خوبی است و از همه مهمتر، نرخ اقلام و کالاهایی که این روزها افسار پاره کرده اند. گفت:” پدر و مادرم ساکن روستا بودند و چون شرایط زندگی به خاطر خشکسالی سخت بود، به جستجوی کار، در شهر ساکن شدم و به عنوان نیروی قراردادی با دستمزد ماهی ۴۵۰  تومان (۴۵۰ یک تومانی) در شهرداری مشغول کار شدم. سال ۵۰ که ازدواج کردم، با همسرم در همان خانه مجردی مستقر شدیم و زندگی گرمی را شروع کردیم، آن روزها ما حتی یخچال نداشتیم، و ناچار بودیم همه نیازهای مان را روزانه تأمین کنیم، یعنی گوشت کیلویی ۴ تومان بود  ۱۵ ریال می دادم ۲۰۰ گرم گوشت می خریدم تا برای ناهار استفاده شود. فرزندمان که به دنیا آمد، آن فضای کوچک دیگر مناسب شرایط مان نبود، بنابراین خانه ای بزرگتر اجاره کردم. اجاره آن خانه در سال ۵۱ رقم ۵۰ تومان بود، یعنی معادل تقریباً ۵ درصد حقوقم”. آن گاه دفترچه کوچک قدیمی اما تمیزی را نشانم داد و گفت:    “برای این که حساب و کتاب دخل و خرج مان را داشته باشیم و بتوانیم از همان حقوق، پس اندازی هم دست و پا کنیم، هر چه می خریدم را یادداشت می کردم”. ورق زدم، نوشته بود؛” سال ۱۳۵۰ ؛ ۱۶ فروردین؛ نان ۵ ریال/ پرتقال ۲۵ ریال.۱۹ فروردین؛ بستنی ۱۰ ریال/ نان ۵ ریال/ سیب زمینی ۱۲ ریال/ ماست ۵ ریال/ پنیر ۵ ریال. ۶ تیر؛ نان ۵ ریال/ یخ ۲ ریال/ بستنی ۱۰ ریال۱۹ شهریور؛ نان ۱۵ ریال/ انگور ۶ ریال۲۸ مهر؛ نان ۱۵ ریال/ تخم مرغ ۲۰ ریال/ بادمجان ۴ ریال/ هندوانه ۱۰ ریال”و همین طور تا چندین سال، و وقتی پرسیدم؛ “قیمت ها در همه این سال ها تغییری نداشت” ؟گفت:” خیلی نه! تقریباً ثابت بود، شاید باورتان نشود که من تا سال ۵۶ در همان خانه ماندم و کرایه ای که پرداختم طی همه این ۵ سال، همان ۵۰ تومان بود و صاحبخانه، ریالی اجاره را افزایش نداد” . بعد در ادامه خاطرات قشنگش به ماجرای خانه خریدن رسید، گفت: من سال ۵۵ استخدام شدم و حقوقم هزار و ۸۰۰ تومان شد، بعد در سال ۵۶ با یک ترفیع ویژه، دریافتی هایم به ۲ هزار و ۷۰۰ تومان رسید، به این ترتیب درآمدم. شکر خدا بهتر از قبل شد، برای همین ما هم مثل هر زوجی دلمان خواست خانه مستقلی داشته باشیم و زیر سقفی برای خودمان، زندگی کنیم. کل پس اندازم شده بود ۵۰ هزار تومان، برای همین دنبال خانه ای می گشتم که با پولم جور دربیاید. بعد از کلی گشتن و جستجو کردن، یک خانه ۲۰۰ متری دو نبش را در یکی از محلات میانی شهر پیدا کردم. خانه تمیزی بود و عجیب مشتاق خریدنش شده بودیم، ولی ۱۲۰ هزار تومان بود، ببش از دو برابر پولی که داشتم. توکل به خدا کردم و پای معامله رفتم. و وقتی تعجبم را دید، گفت: وقتی خواستند قولنامه را بنویسند و کار تمام شود، به صاحبخانه که یکی از بازاریان خوشنام شهر هم بود، گفتم من فقط ۵۰ هزار تومان دارم. گفت بقیه را چطور پرداخت می کنی؟ گفتم ۲ هزار و ۷۰۰ تومان حقوق دارم، ماهی هزار و ۵۰۰ تومانش را به شما می دهم، تا زمانی که کامل شود. پرسیدم: پذیرفت؟ گفت: بله، بی هیچ اعتراضی! بعدازظهر پنجشنبه بود که معامله کردیم، صبح شنبه رفتم بانک و همه پس اندازم را گرفتم و بردم در خانه صاحبخانه، ۵۰ هزار تومان را که تحویل دادم، سند را داد و گفت، خودت برو کارهای انتقالش را پیگیری کن. بابت سندی که داد، نه رسیدی گرفت، نه مدرکی خواست، فقط آرزوی عاقبت به خیری کرد. و اینطور شد که ما خانه دار شدیم و آخرین قسطش را هم که سال ۶۰ پرداختم، کمی بعد خانه را فروختیم و در شمال شهر منزلی به متراژ ۳۶۰ مترمربع را به قیمت ۵۰۰ هزار تومان خریدیم”. او خاطره هایش را از بازار و مردم و کار و زندگی آن سال های نه چندان دور می گفت و من در ذهنم با آن چه در شرایط فعلی می بینیم، مقایسه می کردم. او گفت و من هم می نویسم؛ به دیگران رحم کنیم، تا به ما رحم کنند! دست دیگران را بگیریم تا دستگیرمان شوند! نان یکدیگر را آجر نکنیم، تا رزق مان توسعه یابد! بد هم را نخواهیم، تا هیچ وقت، بد نبینیم! (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


استاندار خراسان جنوبی با توجه به اینکه خراسان جنوبی در مسیر دو کریدور اصلی شمال

بیشتر

یعقوبی – ورودی شهر بیرجند به مناسبت هفته زمین پاک با تلاش دانشجویان پاکسازی شد.

بیشتر

غلامی – رییس اداره حمل و نقل مسافر اداره‌کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت