فریاد امروز برای رخداد یک فاجعه در فردا

هرم پور – مدرسه ها بازشدند. هنوز هیچکدام از اولیاء مدارس و خانواده ها نمی دانند که آیا این بازگشایی قطعی و مداوم خواهد بود یا با شروع پیک های جدیدتری از کرونا، ماجرا باز دوباره به جای اولش باز خواهد گشت. آنچه هست، اینکه همه ی کارشناسان روی یک موضوع تأکید می کنند: «در این دو ساله، یک فاجعه آموزشی -تربیتی تمام عیار برای دانش آموزان اتفاق افتاده است». می خواهم چند جمله ای کوتاه و مختصر درباره همین موضوع بازگشایی مدارس صحبت کنم. از ابتدای هفته که به مرور، اکثر مدرسه ها باز شده اند، معلمین پرتلاش، مسئولین عزیز مدارس و اولیای دانش آموزان، یک دغدغه مهم و اساسی دارند و آن هم ترمیم و تأمین و تکمیل «آموزش» ناقص و نصفه و نیمه ای است که در این ماهها، همراه دانش آموزان بوده است. من می خواهم از زاویه مهم دیگری به این موضوع نگاه و تأکید کنم که اتفاقاً برای مسئولین محترم مدارس و به ویژه خانواده ها، در این برهه ی حساس، موضوع «پرورش» می باید خیلی مقدم تر از بحث «آموزش» باشد. از یک سو، دانش آموزان ما، حدود دو سال است که از محیط فیزیکی آموزشی دور هستند، در طی مدت آموزش های مجازی، به مدد برخی اجبارها و گاه حتی برخی بی تدبیری ها، به شدت به فضای مجازی آشنا و مهم تر از آن، وابسته شده اند، بسیاری از آنها لذت حضور در این فضا را چشیده اند و حتی برخی از آنها دچار آسیب های پیدا و پنهان در این فضا شده اند، به انوع شبکه های اجتماعی، انواع بازی ها، انواع نرم افزارها، و انواع دسترسی ها آشنا و مسلط شده اند و متأسفانه هر کدام در سِنّی که قطعاً می باید پرورش یافته دامان پدرها و مادرها می بودند، در دامان مجازی یک هیولای خوش رنگ و لعاب به نام شبکه های اجتماعی تربیت و پرورش یافته اند. حال، آیا جدا کردن آنها از این فضا، خودش بزرگ ترین چالش مدارس، معلمین و خانواده های ما نیست؟ قطعاً چرا. اما چه باید؟ در شرایطی که تصور عمومی جامعه و نگاه متولیان اصلی در کشور، نگاه مقدم بودن آموزش بر پرورش و دغدغه مندی بیشتر آنها برای آموزش است، در شرایطی که بیش از دو سال است گسست فاجعه بار فرهنگی و اجتماعی و فکری بین والدین و مراکز آموزشی ما تداوم دارد و در شرایطی که بحران اقتصادی در کشور، بیش از همه جا، نظام آموزشی ما را نشانه رفته و به حالت احتضار کشانده و کشیده شدن خنجر تنگناهای اقتصادی به گلوی نظام آموزشی و چکه کردن خون حیات از آن، مافیاهای افعی صفت آموزشی را سرزنده و با نشاط تر از قبل کرده، معلمین، خانواده ها و متولیان مدارس چه باید بکنند؟ به نظرم می رسد اگر این قرار بر تداوم برگزاری کلاس های درس باشد و حفره ی عمیق ایجاد شده طی این دو سال ، به درستی پر نشود، ما باز هم با یک فاجعه دوم مواجه خواهیم بود و کاتالیزِ مشکلات اقتصادی و فرهنگی، بخش مهمی از آسیب های اجتماعی فضای مجازی را به یکباره وارد فضای مدارس، کلاس های درس و فضاهای آموزشی خواهد کرد. در خراسان جنوبی و به ویژه در مدارس بیرجند به عنوان مرکز استان، شرایط، خاص تر است. من وقتی بیخیالی بعضی از خانواده ها و فعالیت های پیدا و پنهان فرزندان در فضای مجازی را می بینم واقعا لرزه بر اندامم می افتد که با چه مشکل مهمی روبرو هستیم. قطعاً پیشنهاد می کنم اولیای مدارس، استفاده از کارشناسان روانشناس، کارشناسان جامعه شناس، کارشناسان فضای مجازی، کارشناسان دینی و مذهبی، و کارشناسان پرورشی را برای تبیین شرایط به خانواده ها و پل زدن از مدرسه ها به خانواده ها و از خانواده ها به دانش آموزان را برای عبور امن و آرام و کم خطرتر آنان از این فرایند انتقال از روی رودخانه خروشان فضای مجازی به سمت ساحل امن مدارس در فضای واقعی دستور کار قرار دهند. من مطمئنم (و پیشنهاد می کنم حتما این موضوع در دستور کار متولیان مدارس قرار گیرد) اگر از دانش آموزان مدارس، تعرفه های نظرسنجی یا تست های روانشناسی معتبر گرفته شود، بسیاری از آنها گرایشاتی کاملاً متفاوت با دو سال قبل پیدا کرده اند، بسیاری از آنها حداقل برای چند بار، در معرض فیلم ها و تصاویر نامناسب قرار گرفته اند، بخش زیادی از آنها دچار اعتیاد فراگیر به فضای مجازی شده اند و هر بار با جدا شدن از این فضا، دچار تنش با پدر و مادرها و یا کج خلقی و بی قراری گردیده اند، بخش زیادی از آنها دوستانی در این فضا پیدا کرده اند که مناسب سن آنها نیست یا مطالبی خوانده اند که بافضای فکری این سالهایشان اصلاً سازگار نبوده است، بسیاری از آنها به کم تحرکی شدید مبتلا شده اند، بخش محدودی از آنها دچار بلوغ زودرس یا حتی تمایل به خودکشی یا یا تمایلات جنسی که تابحال کوچک ترین چیزی درباره ی آنها نمی دانسته اند شده اند، و تقریباً برای همه ی بچه ها، هزاران سؤال بی پاسخ در فضای مجازی به وجود آمده که مدام ذهنشان را می خورد. جامعه، متولیان، و مسئولین برای این دردها چه کرده اند؟ آیا باز هم تصور غلط عزیزان بر این است که در بازگشایی مدارس، دغدغه ی اصلی، مباحث آموزشی است؟ من معتقدم قطعاً اینگونه نیست.و هرکس به هر دلیل، این جنبه را به هر مقدار(کم یا زیادش) به حاشیه فراموشی براند، به دانش آموزان، خانواده ها و جامعه ی فردا، خیانت کرده است. جامعه ی ما دردهای بسیار دارد، هر دردی، خبر از تولدی مبارک نمی دهد. گاهی بعضی دردها، فریاد امروز برای رخداد یک فاجعه در فردا هستند. واقع بینانه ببینیم و هوشمندانه تدبیر کنیم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دادرس مقدم – نوروز ۱۴۰۳ در حالی آغاز شد که میهمان سفره برکت خداوند و روزه

بیشتر

سلام وقت بخیر. معضل سوخت در استان خیلی جدی شده و شما هم می دانید

بیشتر

اصغری – مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی، با اشاره به فعالیت بیش از

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت