فرصت با هم بودن مان محدود است

بهروزی فر- خبر در شهر پیچید، نام آشنا بود، ۲۹- ۳۰ سال بیشتر نداشت اما با همین سن اندک، قریب به اتفاق مردم شهر او را می شناختند، دل خیلی ها برایش سوخت و آنها که با او سر و کار داشتند و خوب می دانستند، که بود و چه می کرد، دلسوخته تر از بقیه، در هضم این اتفاق فروماندند. هنوز این داغ بر دل ها سرد نشده بود، که خبر چند تصادف همزمان رسید، آن یکی راننده ای را به کُما فرو برد تا بعد از چند صباحی، پزشکان معالج، مرگ مغزی اش را به خانواده چشم انتظار شفایش اعلام کنند و از آنها بخواهند با اهدای اعضای جاندارش، نامش را ماندگار نمایند. این یکی که زنجیره ای بود، مقدمه ای شد برای تیتر شدن موضوع جان باختن و زخمی شدن عده کثیری از هموطنان از اقصی نقاط کشور، که از قضا چند عزیز آشنا از هم استانی ها هم  در بین شان هستند. خبر این حادثه، جان خیلی ها را خلید.خبرهای لحظه ای مرگ و میرهای ناشی از کرونا هم که تمامی ندارد، یک روز جوانی را به کام مرگ می کشد، روزی پدر یک خانواده عیالوار را، روزی مادری را به داغ فرزند می نشاند و روزی هم فرزندانی را تا ابد به نبود مادر، یتیم می کند.حوادث، سوانح، اتفاقات، مرگ های طبیعی و غیرطبیعی ، هر کدام به سهم خود، کوس جدایی دوست، آشنا، فامیل یا وابسته ای را به صدا درمی آورند، به نوعی که به جرأت می توان گفت؛ روزی بدون خبر فوتی نداریم.روزی را بدون این که به جای خالی عزیزی فکر کنیم، تمام نمی کنیم.روزی را بدون داغی بر دل، پشت سر نمی گذاریم. روزی را بدون اندوه از دست دادن یک همکار، به شب نمی رسانیم و خلاصه این که خبرهای تلخ این روزها، بیش از گذشته به ما ثابت کرده، چرخ دوار روزگار، لحظه ای از حرکت نمی ایستد، فرصت با هم بودن مان محدود است و ارابه مرگ همچنان در پی تک تکمان در حرکت و هیچ کدام مان هم نمی دانیم،  مسافر بعدی این ارابه، ماییم یا یک دوست دیگر؟! و به قول دکتر شریعتی؛ “نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟” ولی ای کاش از شمار آنهایی باشیم که نام مان به نیکی برند و جای خالی مان برای خیلی ها پرکردنی نباشد، و به قول شاعر معاصر، علی امینی؛
“آنچنان زی که چو از حادثه بر باد روی
حُسن معنی نگذارد که تو از یاد روی”
نه از آن دسته که چون خبر مرگمان در شهر پیچید، خلقی نفسی به راحتی بکشند و از دستمان در امان شوند و به فرموده سنایی غزنوی؛
“ با همه خلق جهان گر چه از آن / بیشتر بی‌ره و کمتر به رهند
تو چنان زی که بمیری برهی/ نه چنان، چون تو بمیری برهند”.
چرا که مرگ، پایان زندگی ما نیست!
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


در این برهه ای که آب حکم کیمیا را برای خراسان جنوبی زخم خورده از

بیشتر

نصرآبادی- رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان بیرجند از ارائه آموزش‌های امدادی به بیش از ۱۱

بیشتر

اویس- کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان جنوبی گفت: در جشنواره نیایش

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت