جایی سراغ ندارید دخترم را تحویل دهم

“جایی سراغ ندارید دخترم را تحویل دهم “ با اطمینان می گویم در طی سال های خبرنگاری وقتی این پیامک را بر روی گوشیم خواندم تا مغز استخوانم سوختم و از خودم بدم آمد، سوزناکترین و در عین حال مظلومانه ترین فریاد خاموشی بود که یک مادر می توانست در تنگنای مشکلات زندگی و تنها برای خوشبختی دخترش سر دهد. شاید این فریاد ده ها و هزاران مادری باشد که درگوشه و کنار این کشور پهناور هر روز می خواهند آن را از اعماق وجودشان سر دهند، ولی مهر مادری اجازه نمی دهد، اما این مادردیگر کارد به استخوانش رسیده و بلکه استخوان هایش نیز یارای مقاومت در برابر مشکلات یک زندگی این چنینی ندارد، او مادری است مانند میلیون ها مادردیگر در این کشور که آروزیش خوشبختی تنها جگر گوشه و سرمایه زندگیش است، سال هاست تنها زندگی می کند و کانون زندگیش دوام چندانی نداشته ، شوهرش او را رها کرده و ناپدید گشته و اکنون بیش از ۷ سال است او برای گرفتن یک طلاق غیابی فقط می دود، اما راه به جایی نبرده است، او اکنون دختری ۶ ساله دارد که تنها امید زندگیش است، دختری به غایت زیبا و شیرین زبان، چون نتوانسته طلاق بگیرد بالطبع نمی تواند زیر پوشش کمیته امداد یا بهزیستی قرار گیرد، ولی دستانش را که نشانم می دهد هیچ شباهتی به دست زن جوان و صاحب هزاران آرزو و امید ندارد، هر روز دخترش عزیزتر از جانش را تنها در خانه می گذارد و امیدش به این است که همسایه ها گه گداری از او سرکشی کنند، و مانند یک مرد برای مردم کار کشاورزی می کند تا بتواند لقمه ای بی منت بر سرسفره اش بیاورد و هزینه اجاره منزلش را پرداخت کند، ولی موضوعی بشدت فکر مرا به خود مشغول کرده با این همه نهاد های حمایتی، کجای کار می لنگد که این مادر رنج کشیده دیگر امیدش را از دست داده و دنبال کسی یا مکانی است تا با تحویل دخترش، خوشبختی را برای او رقم زند، زیرا اطمینان دارد با این وضعیت نخواهد توانست دخترش را به سر و سامانی برساند. مگر نهادهای حمایتی برای قرار گرفتن زن های بی پناه در چنین موقعیت هایی چاره ای نیندیشیده اند، او اکنون کاملا خود را بی پناه احساس می کند و فقط مصمم شده تا دخترش را به خانواده ای ثروتمند یا بدون فرزند تحویل دهد تا خوشبختی او را تضمین کند، گناه جدا شدن این مادر بر عهده کیست، نگارنده معتقد است همه ما مسئولیم ازهمسایه ای که وضعیت این خانم را فقط به تماشا نشسته تا بنده و نهادهای حمایتی و تک تک افراد جامعه که از حال و روز این مادر نا امید خبر دارند ولی بی تفاوتند، این قصه ای نبود که خوابمان ببرد واقعیتی بود که در نزدیکی هر کدام از ما ممکن است اتفاق بیفتد و باید بیدار شویم که: بنی آدم اعضاء یکدیگرند – که در آفرینش زیک گوهرند- چون عضوی به درد آورد روزگار- دگرعضوها را نماند قرار. پس بیایید در این ماه رمضان و ماه رحمت الهی قبل از آنکه دیر شود نگاهی به اطرافمان کنیم به این نیت که دست چنین افرادی که فریادشان را در دل شب جز خدا نمی شنود و اشکهایشان را جز او نمی بیند را به قدر وسع و توان خویش بگیریم . سید محسن سربازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دادرس مقدم – نوروز ۱۴۰۳ در حالی آغاز شد که میهمان سفره برکت خداوند و روزه

بیشتر

سلام وقت بخیر. معضل سوخت در استان خیلی جدی شده و شما هم می دانید

بیشتر

اصغری – مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی، با اشاره به فعالیت بیش از

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت