تلخندی به اعتماد در جامعه استانی

هرم پور – دیروز در ستون «پیام شما» روزنامه، شهروند عزیزی کلید واژه مهم «بی اعتمادی» و رسوخ این بیماری واگیر را به بخشی از جامعه یادآور شده بودند. خیلی سریع ذهنم به سمت نتیجه ی یکی از مهم ترین پژوهش های این چند ساله اخیر در سطح شهر بیرجند رفت که از سوی پژوهشگران یکی از دانشگاههای مرکز استان و با مدیریت یکی از دلسوزترین و با تجربه ترین و متعهد ترین اساتید، انجام شده و در آن شاخصه های مهمی در حوزه جامعه شناختی شهر بیرجند مطرح گردیده بود. نتیجه بسیار تأمل برانگیز، در برخی جهات واقعاً غم انگیز و نگران کننده و از زاویه های مختلف به شدت قابل توجه بود. هرچند متأسفانه در آن مقطع به دلیل انتشار قانونی اش در روزنامه، یادم هست چه مدیران محترم روزنامه و چه بعضی از ما به عنوان نویسندگان روزنامه، بارها و بارها از سوی برخی از کارشناسان عزیز در دستگاههای نظارتی استان مورد بی مهری قرار گرفتیم و به سیاه نمایی متهم شدیم! یادم هست یکی از شاخصه های مورد بررسی قرار گرفته در این پژوهش، میزان اعتماد مردم در بیرجند و استان به همدیگر بود که متأسفانه در سطح پایینی قرار داشت. کنکاش در چرایی این ماجرا، زمان و وقتی بیش از این می طلبد. اما من معتقدم این بی اعتمادی تنها در جامعه ی شهر ما رسوخ نکرده، بلکه به شدت در فضاهای اداری، فضاهای تجاری، فضاهای شغلی و مالی و داد و ستدی شهر ما هم رسوخ کرده است. همه ی دلیل این کاهش محسوس اعتماد هم، خود مردم نیستند، بخش مهمی از آن به رفتار نظام مسئولیتی و مدیریتی یک جامعه، حکمرانی خوب یا بد بخشی از مدیران، و پیامدهای مثبت یا منفی آن بر می گردد. بارها گفته ام و نوشته ام که اعتماد، آمپولی از قبل آماده نیست که هر کس دوزِ اعتمادش در جامعه پایین آمد، خیلی سریع به «مرکز افزایش اعتماد» مراجعه کند، آستینش را بالا بزند و خواهش کند یک واحد آمپول افزایش اعتماد به او تزریق کنند تا دوزِ اعتمادش بالا برود! نه! اصلاً اینطور نیست. آمپول اعتماد، عملکرد نظام مدیریتی و در راستای زنجیره ای از عملکردها، اطلاع رسانی ها و نتایج است و مراکز ارتقای اعتماد، ذهن های شفاف و مغزهای دلسوزی هستند که وسعت بخش اعتماد باشند. در یک جامعه، وقتی مدیرانش دروغ نگویند و با انتشار خبرهای کذب یا غیرشفاف یا جرح و تعدیل برخی از خبرها، سر مردم جامعه شان را کلاه نگذارند، خود به خود اعتماد ارتقاء می یابد. در یک شهر مثل بیرجند وقتی فردی نوعی مثل من یا به هر کس دیگری مثل من، به بنگاه مراجعه می کند و مستند به گفته های مسئولین برای افزایش حداکثری ۱۵ تا ۲۵ درصد اجاره بها، در قبال اعتراضش فقط لبخند و استهزاء تحویل می گیرد، وقتی هر روز در جامعه ای مثل بیرجند از صبح تا شب، با هجمه ای از خبرهای ناراست و نادرست و وعده ها و قول های بی خاصیتِ مسئولین در قبال کنترل قیمت اجناس و کالاها و چگونگی ثبت نام در سامانه های مختلف و قرعه کشی خودرو و واریز یارانه ها و ایجاد نظام طبقاتی و اشرافی گری نوین و رانتی در شیوه ی ثبت نام مدارس برای بچه ها و استخدام ها و جابجایی ها و دهها دروغ دیگر، یا وعده ی خُلف یا موکول کردن به آینده روبرو می شود، به نظر شما از کدام اعتماد می توان حرف زد و به کدام دیوار اعتماد می توان تکیه کرد؟ سالها پیش از سی گانه های دکتر سریع القلم جایی برای خودم این طور یادداشت کرده بودم:« جامعه ای زنده است که در آن: آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد، که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، ۳۵ درصد درآمد شهروندان باشد،که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد،که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند، که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد، که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش می آید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند. بله. جامعه ای زنده است که در آن: مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد، که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند،که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد، که شهروندان آن از اخلاقی بودن و رعایت حریم های اجتماعی ، لذت ببرند، که شهروندان آن، دندان های سالم داشته باشند، که انتقاد از اندیشه ها و سیاست گذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد، که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف می کند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس، که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند» من به عنوان یک شهروند تا وقتی در جامعه ای مثل بیرجند یا هرکجای دیگری از این استان، هنوز کسانی باشند که به من بگویند اگر کار تو پیش نمی رود، آشنایی پیدا کن، و هنوز تغلب و تسلط نظام رانت سالاری و سفارش را در گوشه گوشه ی نظام اداری و اجتماعی ما، یگانه مایه ی پیشرفت کارها بدانند، و هنوز دروغ و دو رویی و نفاق در کارها وجود داشته باشد، و هر روز تناقض بین گفته های مسئولین و واقعیت های جامعه ی من، گسلی به وسعت و عمق ناکجاآباد باشد، به حال و هوایِ حس اعتماد در جامعه ام، هزاران بار افسوس خواهم خورد. بیایید این پیکر زخمی را با کمک هم کمی مداوا کنیم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


یعقوبی – ورودی شهر بیرجند به مناسبت هفته زمین پاک با تلاش دانشجویان پاکسازی شد.

بیشتر

غلامی – رییس اداره حمل و نقل مسافر اداره‌کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای

بیشتر

عماد – رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی خراسان جنوبی گفت: سند توسعه دانش‌بنیان که در

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت