در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟
اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند.هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت. برای درمان دروغگویی باید علل آن به خوبی شناخته شود. برای پیشگیری و درمان دروغگویی والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد خوشایند و ناخوشایند از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک در عمل پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمیکنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت. بدینترتیب وقتی والدین به صورت منطقی به نیازهای کودک پاسخ ندهند، کودک دروغگو میشود. داشتن والدین یا اطرافیان دروغگو، بدینترتیب کودک از بزرگترها تقلید میکند.
نگذارید زندگیتان پنچر شود!
بسیاری از مواقع آنقدر چشم به این و آن میدوزیم و منتظر میمانیم، تا اینکه کسی کاری برایمان انجام دهد و یا آنقدر خود را اسیر شرایط و موقعیتها میکنیم که اصلا از یاد میبریم هر یک از ما قادر است مسیر زندگی خود را مشخص کرده و رشد کند. آنقدر خود را محدود میکنیم که به یک شاخه گل قانع میشویم غافل از اینکه اگر به خود اعتماد کنیم قادریم باغی از گل برای خود بسازیم.دوستان خوب من، قدرتمند باشید و به نیروی درونتان اعتماد کنید، آن وقت همه چیز را به ناشناختنی بزرگ بسپارید و شاهد گشوده شدن درهای رحمت و برکت الهی به روی خود باشید.کاینات لحظه به لحظه در حال شنیدن پیامهای شما و اجابت کردن خواستههایتان است، پس به کم قانع نباشید و ظرف وجودتان را بزرگ کنید! اعتماد کنید و دست به عمل بزنید و شاهد به وقوع پیوستن آرزوهایتان باشید. بعضی آدمها از کمبودها و نقاط ضعفشان آگاه هستند اما دست به هیچ اقدامی نمیزنند، در سکون ماندهاند و احساس میکنند درهای زندگی به رویشان بسته شده است اما به این پیام زیبا دقت کنید: “با خبر شدن مهم است، اما به طور قطع کافی نیست. امروز صبح متوجه شدم که اتومبیلم پنچر است، اما این آگاهی پنچری آن را نگرفت.”دقت کردید! اگر بدانیم چرخ زندگیمان پنچر است و کاری نکنیم، دچار رکود میشویم. گاهی اوقات لازم است چرخ زندگیمان پنچر شود تا کمی تامل کنیم، تا فرصتی برای عمل کردن پیدا کنیم و گاهی کمی با پای پیاده به مسیری که با شتاب طی میکردیم برگردیم و متوجه نکات و درسهای زندگی شویم.
قلعه چهل دختر
در فراسوی کوه ابوذر بقایای ویرانه ای به نام قلعه چهل دختر دیده می شود. چون منطقه درگذشته مورد هجوم و تاخت و تاز دشمنان واقع می شد مهاجمان در حملات خود علاوه بر قتل و غارت افرادی را اسیر کرده با خود می بردند و به عنوان کنیز و غلام می فروختند. در یکی از همین حملات چهل زن و دختر به بالای این کوه پناه بردند تا از شر مهاجمان در امان باشند اما مهاجمان محل آن ها را شناسایی کرده و قصد دستگیری آن ها را داشتند.زنان و دختران برای این که به دست بیگانگان اسیر نشوند .خود را درون چاهی در فراز کوه انداختند و جملگی انتحار کردند. به همین علت این ویرانه قلعه چهل دختر نام گرفت . این قلعه در سال ۱۲۹۲ه.ق مورد بازدید کلنل یت انگلیسی قرار گرفته وی می نویسد:«از تپه های واقع در جنوب شهر قاین بالا رفتم در فراز تپه های سمت شرقی شهر قلعه ای شبیه قلعه کوه قاین وجود داشت که قلعه دختر خوانده می شد.