آسیب های اجتماعی را جدی بگیرد

بهروزی فر – مادربزرگ، مدت ها بود که از درد پهلو گلایه داشت اما تن به دکتر آمدن نمی داد، از ما اصرار بود و از او انکار! می گفت؛ اذیت دارم، چند روز کلپوره می خورم خوب می شوم. کلپوره و بومادران و تخم شنبلیله، دردهای مادر بزرگ را کم نکرد اما درد پهلو، رنگ رخساره اش را هر روز زردتر می کرد، تا این که بالاخره خاله ها و دایی ها دست به یکی کردند و بی آن که بداند کجا می رود، او را به دکتر سپردند. تشخیص پزشک در آزمایش ها و سونوگرافی تأیید شد و مادربزرگ با تشخیص عفونت پیشرفته کلیه، روی تخت بیمارستان خوابید. مشاوره پزشکی و تعیین وقت برای تخلیه عفونت ها، مادربزرگ را راهی اتاق عمل البته بدون بیهوشی، آن هم به واسطه شرایط خاص بیمار کرد. پسر دایی مادرم که شاغل در اتاق عمل بود، به ما این اطمینان را داد که چشم از عمه اش برنمی دارد و حواسش به همه چیز هست. عمل تمام شد و دو ساعت بعد، مادربزرگ را با جسم رنجور به اتاقش برگرداندند. در حالت خلسه ناشی از مسکن ها بود که از پسر دایی جویای احوالاتش شدیم، گفت؛ چون تخلیه کلیه درد زیادی داشته، مسکن بیشتری دریافت کرده، به همین دلیل بی حال است. از عمل که پرسیدیم، سری تکان داد و گفت؛ انگار عمه سالهاست مشکل دارد، به اندازه یک کاسه از کلیه اش عفونت خارج کردند، عفونت به دیگر بخش ها هم سرایت کرده بود، ترشحات کلیه اش آنقدر بوی تندی داشت که همه را مکدر کرده بود اما بنده های خدا چاره ای جز تحمل نداشتند. او می گفت؛ اگر همان اوایل کار درمان می شد، نه خودش این اندازه درد می کشید، نه دیگران را ناچار به تحمل چنین بوی بد و شرایط نامناسبی می کرد. راست می گفت، دمل های چرکین تا وقتی سربسته اند، گاهی که دستکاری می شوند، درد می گیرند اما وقتی سر باز می کنند، بوی عفونت شان بسیار آزار دهنده است.قصه آسیب های اجتماعی هم عجیب شبیه همین دمل های چرکین اند، آرام، بیصدا، خیزشی و دور از چشم هایی که باید ببینند، زیر پوست شهر پیش می روند و زمانی که کار از کار می گذرد و دامن خیلی ها را آلوده می کنند، سر باز نموده و بوی تعفن شان، شامه ها را سخت می نوازد و آنجاست که کار از هشدار و اخطار و واویلاها می گذرد. این که آمار سرقت افزایشی شده، برخی معابر در ساعتی از شب محل جولان هرزه هاست، سن اعتیاد پایین آمده، شمار معتادان هر روز بیش از دیروز است، سطح دسترسی مصرف کننده ها به انواع مخدرهای صنعتی به کثری از زمان رسیده، همسر آزاری ترمز بریده، شکنجه های روح و جسمی کودکان از حالت خفته فقط در محیط خانه به جامعه کشیده شده، زد و خوردها بالا گرفته است، سلاح های سرد بی محابا حمل می شوند، و… همه و همه ریشه در سهل انگاری های همه ما دارد. ماهایی که یا ندیدیم یا خود را به ندیدن زدیم و یا ترجیح دادیم، هر چه را به مذاق مان خوش نیاید، نبینیم. کوتاهی های سالیان سال و نقص قوانین، نتیجه اش می شود این که پدری، با داس به جان دخترش می افتد، شوهری سر همسرش را از تن جدا می کند، برادری خواهرش را شکنجه می دهد و… همه و همه تنها به بهانه حفظ و دفاع از ناموس و شرف لکه دار شده!! قصه های تلخی که اگر غصه نشوند و برای شان راهکار نیابیم، تکرارشان را باز هم شاهد خواهیم بود.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دادرس مقدم – نوروز ۱۴۰۳ در حالی آغاز شد که میهمان سفره برکت خداوند و روزه

بیشتر

سلام وقت بخیر. معضل سوخت در استان خیلی جدی شده و شما هم می دانید

بیشتر

اصغری – مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی، با اشاره به فعالیت بیش از

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت