«غرور و تعصب» (جین آستن)
اگر شما هم مخاطب داستانهای عاشقانه هستید، پس به صفحه درستی هدایت شدهاید. رمان غرور و تعصب اثری عاشقانه و معروف از نویسندهای است که مرزهای رماننویسی را جابهجا کرد. جین آستین با ظرافت تمام، داستانش را شکل داده است و مخاطب با تجربهای منحصربهفرد روبهرو میشود. بنابراین اگر مایل هستید که با یک رمان عاشقانه و خوب آشنا شوید، معرفی کتاب غرور و تعصب، رمانی عاشقانه از جین آستین را از دست ندهید جین آستین نوشتن را از نوجوانی آغاز کرد. قبل از انتشار آثارش بارها در آنها دست میبرد و بازبینیشان میکرد. چهار رمان عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و اِما بهترتیب در سالهای ۱۸۱۱، ۱۸۱۳، ۱۸۱۴ و ۱۸۱۶، یعنی در زمان حیات جین آستین منتشر شدند.
کتاب غرور و تعصب روایت چند داستان عاشقانه بههمپیوسته است. این کتاب زندگی خانوادهای است با پنج دختر که هرکدام از این دخترها ویژگیهای خاص خودشان را دارند. همزمان با روایت داستان زندگی این خانواده هفتنفره، برحسب اتفاق، همسایه جدیدی به نزدیکی خانهشان نقلمکان میکند.ویژگیهای همسایه جدید، مادر دخترها را ترغیب میکند تا به فکر سروسامان دادن دخترانش باشد. در پی همین تفکر، اتفاقات ریزودرشتی رخ میدهد و مسیر اصلی داستان شکل میگیرد.بخشی از کتاب: وقتی آقایان آمدند و چای خوردن هم به پایان رسید، میز بازی چیدند. لیدی کاترین، سر ویلیام و آقا و خانم کالینز نشستند تا حکم چهار نفره بازی کنند. چون دوشیزه دو بورگ دلش خواست کازینو بازی کند، دو دختر دیگر مفتخر شدند به این که به خانم جنکینسن ملحق شوند تا پای بازی جور شود. بازیشان خیلی کسل کننده بود. به ندرت کلمهای ادا میشد که خارج از بازی باشد. مگر موقعی که خانم جنکینسن اظهار نگرانی میکرد که مبادا دوشیزه دوبورگ زیاد گرم یا زیاد سردش باشد، یا زیاد یا کم نور به چشمش بخورد. در آن یکی میز، حرف و صحبت بیشتر بود. لیدی کاترین طبق معمول داشت حرف میزد اشتباهات سه نفر دیگر را گوشزد میکرد یا فلان واقعه را که برای خودش پیش آمده بود نقل میکرد.
بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است. هر سال در این روز آیینهای بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میشود. استاد بزرگ
بی بدیل، حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، حماسه سرای بزرگ ایران و یکی از شاعران مشهور عالم و ستاره درخشنده آسمان ادب فارسی و از مفاخر نامبردار ملت ایران است که به علت همین عظمت مقام و مرتبت، سرگذشتش مانند دیگر بزرگان دنیای قدیم با افسانه و روایات مختلف در آمیخته است. ابوالقاسم فردوسی در روستای باژ در اطراف توس به دنیا آمد.سال تولد او ۳۲۹ هجری یا ۳۳۰ هجری است. نام پدرش مولانا فخرالدین احمد بود. فردوسی از آغاز جوانی شروع به سرودن داستان های ملی کرد. قبل از فردوسی شاعر دیگری به نام دقیقی شروع به سرودن افسانه ها و حماسه های ملی ایران کرده بود که متاسفانه به دست غلامش کشته می شود و کار او ناتمام می ماند. وقتی فردوسی از کار و سرنوشت دقیقی آگاه شد علاقه پیدا کرد که خود این کار را انجام دهد. یکی از دوستان فردوسی کتابی به نام شاهنامه ی ابومنصوری به او می دهد و فردوسی از روی این کتاب ،قصه های آن را به شعر درمی آورد. فردوسی در این زمان ۳۶ سال داشت. زمانی که فردوسی شاهنامه را تمام کرد به او پیشنهاد دادند که کتاب خود را به سلطان محمود غزنوی ،شاه ایران اهدا کند. فردوسی نیز کتابش را به محمود غزنوی اهدا می کند.اما او قبول نمی کند و به زادگاهش برمی گردد قبر فردوسی در شهر توس قرار دارد.
روستای خداآفرید
شهرستان بشرویه علیرغم اینکه در منطقه خشک خراسان بزرگ و در مجاورت دو کویر نمک و لوت قرار گرفته و خشکسالی های ۱۶ ساله چهره ای تفنده را به این منطقه داده است، ولیکن در سمت غرب این شهرستان و در جوار کوه های مرتفعی همچون کوه های شرقی و “اژدرکوه” روستاهای ییلاقی قرار دارد که در نگاه اول تداعی کننده روستاهایی همچون مناطق غربی و شمال غربی همانند ماسوله، مریوان، روستاهای سنگ لاخی بانه و سردشت است. روستای «خداآفرید» از جمله این روستاهاست که در ۳۲ کیلومتری غرب شهرستان بشرویه قرار گرفته و یکی از روستاهای زیبایی است که علیرغم گذشت سال های متمادی و ورود سازه های مدرنیته به روستاها، مبلمان ساخت و ساز شهری این روستا همچون گذشته به صورت خانه های گنبدی شکل با پایه های محکم خشت و سنگ لاخی در دل کوچه های باریک اما باصفا در مجاور یکدیگر قرار دارد.