توسعه، «امیرکبیر» می خواهد

هرم پور- امروز بیستم دیماه، سالروز وفات یا به نوعی شهادتِ امیرتوسعه ی ایران، «میرزا تقی خان امیرکبیر» است. امیرکبیر همیشه برای من از سه  جهت شخصیتی بسیار ستودنی و قابل احترام بوده و شأن الگوگیری  داشته است؛ اول آنکه او به نوعی مبدع توسعه واقعی در ایران بود، آنچه امروز ما فقط ادعایش را داریم. دوم آنکه برای اولین بار در ایران روزنامه ای به نام وقایع اتفاقیه را چاپ کرد و از این منظر، همه ی ما روزنامه نگاران  به نوعی شاگرد و مدیون و مرهون تلاش های او در عرصه مطبوعاتی این سرزمین هستیم. سوم آنکه همیشه در امیرکبیر و روزگار و سرنوشتش، تشابه بسیار بین امیرکبیرهای خراسان جنوبی، روزگار مردم این خطه و سرنوشتشان دیده ام و می بینم. گاهی سخت می هراسم و گاهی کمتر از آن، امیدوارانه، آرزو می کنم روزگار مردم استانم از آنچه هست، بهتر باشد. امیرکبیر در زمان صدارت کوتاه سه سال و سه ماهه اش، کارهای بزرگی انجام داد، او اداره آگاهی را تأسیس کرد برای این که از روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد، مأموران این اداره با لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و … همه جا نفوذ داشتند و هر جا کار خلافی از کسی سر می‌زد، بی درنگ امیر را با خبر می‌کردند، واگذاری محاکم شرع به علمای صالح و براندازی رسم شکنجه، ساخت بیمارستان و مایه کوبی اجباری آبله در جامعه، ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی، ساخت دویست خانه در بیرون شهر برای مردم، تاسیس مدرسه دارالفنون، ایجاد کارخانه‌های پارچه بافی، شکر ریزی، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن ریزی، فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات و تدریس در ایران، ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی و توسعه تجارت داخلی و خارجی از جمله اقدامات او بود. امیرکبیر به راستی مرد بزرگی بود. من این روزها کتابی از «علیِ رضاقلی» را به نام «جامعه شناسی نخبه کشی در ایران» مطالعه می کنم که دلایل عقب ماندگی ایران و برنتابیدن حضور و فعالیت های توسعه محور برخی افراد از جمله «قائم مقام فراهانی»، «امیرکبیر» و «دکتر مصدق» از سوی جامعه و برخی از حکومت ها و نهایتاً قتل آنها را بررسی می کند. جمله جالبی در این کتاب هست که احتمالاً به کار همه ی ما می آید. «رضاقلی» در جایی از این کتاب می نویسد: «اندیشه ی مرسوم جامعه ی ما، ناخودآگاه، اول خود را تبرئه می کند و سپس گناه همه ی جنایات را در استبداد و استعمار خلاصه می کند».من شمه ای کوچک از آنچه بر سر امیرکبیر و امثال او آمد را سالهاست به نوعی دیگر،  در خراسان جنوبی می بینم و افسوس می خورم. نه در همه ی مردم این سامان که در بخش کوچکی از آن، عادت ها و فرهنگ های اجتماعی وجود دارد که واقعاً زیبا نیست، به قول رحیم نامور(هرچند به تفکرات او نقدهای بسیار دارم اما جمله جالبی درباره ی برخی از مردم این سرزمین دارد)؛ «مانند خاکشیر به هر مزاجی می سازند و در مقابل هر بادی تسلیم می شوند، و این کار را زبردستی و  زرنگی می دانند». سالهاست به دلایلی که عمدتاً فرهنگی و جامعه شناختی است، در خراسان جنوبی، مدیر بومی و دلسوز و دغدغه مند را بر نمی تابند، سالهاست در این خطه، به دلایل نامعلوم، به فرزندان خوش فکر، به فکرهای خوب، به خلاقیت ها و به مدیریت های توسعه محور، اعتنا نمی کنند و بها نمی دهند، سالهاست دلسوزان واقعی را از درب خانه ی توسعه استان می رانند و نقدها و نظرهای خوب و دلسوزانه شان را با چهره های رو بسته، در مسلخ های پنهانی، سلاخی می کنند و آنقدر هم جرأت ندارند که رو در رو و سینه به سینه، با علم و دانش، در برابر این فکرها بایستند، سالهاست شعار و مدیران شعاری را بر واقعیت های توسعه ای ترجیح می دهند و از آن لذت بیشتری می برند، سالهاست قند و قروت برای خیلی از مردم، یکی شده، سالهاست اگر در تیم ها و باندها و جمع ها و انجمن ها و محفلها نباشی، اگر بهترین و به روزترین نقدها و نظرها در حوزه ی توسعه را هم ارائه کنی، باز هم همچون گدایان مزاحم و همچون مزاحمانِ گدا با تو بر خورد می کنند، و البته و در کمال تعجب، انتظار توسعه، پیشرفت و آبادانی استان را هم دارند و این خنده دار ترین انتظاریست که تا بحال دیده ام و این همان چیزیست که من در شهرها و استانهای دیگر، در کرمان، در یزد، در خراسان رضوی، در آذربایجان ها، هیچگاه ندیده ام و نشنیده ام! بدون تعارف می گویم آنچه از توسعه در این سالهای پس از تقسیم استان نصیب ما شده، جز حلاوت و لذتی نبوده که از تکرار و پز دادن پیرامون کلمه ی زیبای «توسعه» داشته ایم و جز قدم های کوتاه و کم ارتفاع، قدمی برنداشته ایم. خراسان جنوبی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


برنا – مدیرکل دفتر امور شهری و شوراهای استانداری خراسان جنوبی گفت: ۱۶ دستگاه تنفسی

بیشتر

جم – امروز برای بررسی احوالات استان در سالی که گذشت سری به روزنامه های

بیشتر

چند روز پیش یکی از همکاران پزشک مطلبی برایم ارسال کرد که گویا قرار است

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت