تأملی بر یک حادثه ی تلخ


* هرم پور- روز یکشنبه این هفته حوالی ساعت نه و چهل دقیقه صبح، خودرویی که سرنشینانش تعدادی از بانوان شهرمان بودند، در یکی از دره های مسیر بند امیرشاه سقوط کرد. در این حادثه ی تلخ، متأسفانه یک نفر فوت شد و چهار بانوی دیگر مجروح شدند. جدای از تلخی این حادثه ی ناخوشایند، نشستم و با خودم به چرایی وقوع این ماجرا فکر کردم. اینکه چرا از هر چندگاهی ماجراهایی از این دست در شهر تکرار می شوند؟ آیا این آخرین موردش خواهد بود؟ آیا دلیل چنین حادثه هایی را فقط باید در سهل انگاری ها یا غفلت های انسانی جستجو کرد یا سکه، روی دیگری هم دارد؟ واقعیت آن است که ماه هاست به دلیل شیوع کرونا بسیاری از مکان های تفریحی و گردشگری اطراف شهر بسته شده اند و صد البته، بیشتر این مکان ها، در زمانی که باز بودند و خدمات دهی می کردند، عموماً یا بخشی زیادی از خدمات آنان متوجه قشر بانوان شهر ما نبود.ذهن خوانی این جمع بانوان که از جمله با توجه به شناختی که از خانواده هایشان دارم، به تقیدشان به جوانب اخلاقی در باب هر تفریحی کاملاً اطمینان و اعتقاد دارم، من را به این جا می رساند که احتمالاً، تعدادی دوست  دل و جانی بوده اند که مدت هاست همدیگر را ندیده اند، تصمیم می گیرند ساعتی را کنار هم به شادی بگذرانند، می نشینند و فکر می کنند کجا و چه طور؟ داخل خانه ها؟ کافی شاپ های سطح شهر؟ یک پارک مخصوص بانوان با امکانات نسبتاً مناسب؟ یک سالن یا مکان فرهنگی؟ یک بازارچه مناسب برای خرید؟ یک محیط ورزشی یا حتی بازی های جمعی مخصوص بانوان؟ یک تفرجگاه مطلوب و آماده شده برای استفاده انحصاری بانوان به دور از مزاحمت های معمول؟ یک محیط بزرگ محصور شده که بتوانند ضمن رعایت شئونات و دور از هرگونه مزاحمتی، بخشی از انرژی هایشان را در یک فعالیت بدنی در فضای باز تخلیه بکنند؟ یک خیابان با پیاده روهای امن در شهر که بتوانند به دور از مزاحمت های ناموسی یا خطرات جانی حاصل از ترددهای دیوانه وار برخی از رانندگان، در آنجا ساعتی راه بروند و چشم اندازهای شهر را ببینند و از مبلمان شهری لذت ببرند؟  احتمالاً همه ی این گزینه ها به فکرشان رسیده  و نهایتاً و به درستی به این نتیجه رسید اند که واقعاً اینطور جایی در بیرجند وجود ندارد! لذا تصمیم می گیرند برای چند دقیقه مسیر بند امیرشاه را با خودرو بروند و برگردند و از فضای طبیعت آنجا استفاده کنند، و نهایتاً هنگام برگشت تقدیرشان بر آن اتفاق شوم قرار می گیرد. چه بسا اگر در مسیری که هر هفته هزاران همشهری ما در آن تردد می کنند (همان مسیری که همگی می دانیم  بیرجندی های عزیزی که جایی جز بندامیرشاه و بند دره برای تفریح آخر هفته ای ندارند، به ناچار تنها انتخابشان است) بهسازی جاده صورت می گرفت، یا اطرافش که سراسر پرتگاه و دره است حداقل در بعضی جاها گاردریل یا حفاظی نصب می شد، یا علائم هشدار بیشتری در مسیر وجود داشت، یا جاده عریض تر بود، یا با  ایجاد مسیرهای مناسب تر، هم فاصله ها کوتاه تر و هم خطرات مسیر کمتر می شد، یا محیط های تفرجی برای استفاده بانوان به جای محصور شدن در بین کوه ها،کمی نزدیک تر به محیط های شهر بنا می شد، یا در آنجا محیط هایی مخصوص بانوان دایر می شد که با خاطرجمع و به دور از دغدغه، دمی در آنجا به لذت بگذرانند، هیچگاه این اتفاق یا اتفاق هایی از این دست نمی افتاد. مشکل ما، تفکر مریض ماست. تفکری که اولاً جامعه بانوان، زنان و دختران را ملعبه ی شعارهای سخیفانه خود در ایام انتخابات و گرفتن امتیازهای کم و زیادش می کند و در باطن، نه تنها او و توانمندی ها و استعدادهایش را قبول ندارد، بلکه او را همان ضعیفه ای می داند و می بیند که باید در گوشه خانه بنشیند و از تفریح و زندگی پویا و سالم و فعالی که حقش است، محروم بماند. مشکل ما آن تفکری است که تفریح را  حتی از نوع سالمش، گناه می داند و مخصوصاً وقتی زنی یا دختری بخواهد حرف از تفریح بزند، لب می گزد و او را به فساد و فساد آفرینی متهم می کند و نظردهندگان در این خصوص را،  مُلحد و کافر و دست اندرکاران این گونه تفریحات را مشتی مزد بگیر اجانب و  عاملین اشاعه فحشاء و فساد در جامعه  و منتقدین دلسوز را از این شرایط، مشتی ضد انقلاب و جیره خور دشمن می پندارد! اگر روزی قرار بود الگوی شهری را در میان همه ی شهرهای ایران از نظر بالا بودن درصد افسردگی مردمش به دلیل چنین تفکرات مسمومی در قبال فرهنگ تفریح و شادی معرفی کنید، به من بگویید که جانانه،  نشانی بیرجند را بدهم و بگویم اینجا همان جاییست که شما دنبالش هستید! کاش بعضی از نهادها جرأت می کردند و صادقانه تر از حالا،  دست آوردهای آماریشان را در قبال وضعیت افسردگی و شادی در بین مردم بیرجند، علنی و رسانه ای، به دید عموم می گذاشتند. از کجای بیرجند، می توان بوی شادی، حتی از همان نوع حلال و سالم و بدون مشکل و فسادش را استشمام کرد؟ به جرأت می گویم از کمتر جایی و هزاران افسوس که این شرایط برای بانوان و دختران ما بسی سخت تر و هولناک تر و فاجعه بار تر است. مشکل استان و شهر، مشکل افراد نیست. مشکل این شهر، مشکل تفکرهاست. همان تفکری که اجازه نداده یک تفرجگاه خوب، یک پارک خوب، یک سالن تئاتر یا سینمای خوب، یک محیطِ بازی خوب، یک محیط تفریح خانوادگی خوب، یک محیط قابل استفاده برای میهمانان خارج استانی ما، یک جشنواره شادی آفرین خوب، یک کنسرت سالم و ایرانی و اسلامیِ خوب و یک محیط شادی بخش و فرح بخش و به دور از دُگم اندیشی و محدودیت های عجیب در این شهر، پا بگیرد و به سامان برسد. این تفکر است که جوانان و بانوانی که در این حادثه یا حادثه های مشابه فوت و مجروح شدند را به قربانگاه برده و شادی های ما مردم را دزدیده و په بسا آنها  را به مسلخ کشانده است. این تفکر جاهلانه و متحجرانه، امروز عامل اصلی خون این جوانان است و فردا، دنباله ی همین تفکر است که کل فرهنگ ما را مچاله خواهد کرد و در زباله دان تفکرهای قرون وسطایی خواهد انداخت. به خدا در حق زنان و دختران این شهر ظلم می کنیم. به خدا مایی که از تفریح و شادی های مردم حرف می زنیم، ملحد و کافر و بی دین نیستیم، به خدا ما هم نماز می خوانیم، روزه می گیریم، اهل دعا و توسلیم و به خدا و آخرت اعتقاد داریم، به خدا تشییع پیکر شهیدی نیست که ما هم یکی از هزاران قطره ی به هم پیوسته ی جمعیتش نباشیم، به خدا ما می دانیم و می بینیم که نسل فردا و تاریخ، ما را به خاطر چنین دگم اندیشی های سخیفانه ای، سخت محاکمه خواهد کرد. به خدا ما برای فردای این شهر، سخت تر و بیشتر از شما نگرانیم. بیایید کنار هم، برای این شهر، کاری انجام بدهیم.

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره ۰۹۳۰۴۹۴۳۸۳۱ ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


یعقوبی – ورودی شهر بیرجند به مناسبت هفته زمین پاک با تلاش دانشجویان پاکسازی شد.

بیشتر

غلامی – رییس اداره حمل و نقل مسافر اداره‌کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای

بیشتر

عماد – رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی خراسان جنوبی گفت: سند توسعه دانش‌بنیان که در

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت